یه تعداد مجله «فیلم» که تعدادشون کم هم نیست از سال های
خیلی قبل(دوران دانشجویی)، اون سال ها که
خوره خریدن روزنامه ها و مجله ها رو داشتم و همه شماره هاشون رو می خریدم و با ولع می
خوندم، امروز برام به جا مونده. هرسال موقع خونه تکونی مجله های فیلم رو در میارم
و با وسواس روشون رو دستمال می کشم. گاهی هم حین تمیز کردنشون غرق میشم در
مصاحبه ای، نوشته ای، مطلبی و چهره ای. فیلم هایی که برام یک دنیا خاطره اند. آدمایی
که دیگه نیستند. چهره هایی که امروز دیگه طراوت و جوانی توی این مجله ها رو ندارند
و میشه رد گذر زمان رو توی چین و چروک صورت و سفیدی موهاشون احساس کرد.
مامان هم هر سال موقع تمیز کردن شون، ازم می پرسه: آخه این
همه مجله رو برای چی الکی نگه داشتی؟ می خوای چی کارشون کنی؟ و من هم هر سال برای این سوال جوابی ندارم و
خودم هم نمیدونم برای چی این همه مجله رو نگه داشتم. انگار که این مجله ها برام
حکم یه گنجینه به جا مونده از گذشته ای رو دارند که این روزا خیلی وقت ها دلم براش
تنگ میشه. برای لحظه لحظه اش. برای آدمایی که یا برام شکل یه خاطره دور پیدا کردند
یا اونقدری ازم دورند که شدند یه صدا یا تصویر توی لحظات امروز.
انگار می خوام با ورق زدن گهگاه این مجله ها که دارند بوی کهنگی می گیرند،
بعضی از اون لحظات رو بیرون بکشم و دوباره از نو زندگیشون کنم.
0 نظرات:
ارسال یک نظر