مرداب


کلی برنامه و فکر داشتم برای تعطیلات عید. سفر. گشت و گذار تو سطح شهر. نفس کشیدن در هوای تمیز پایتخت که می دونی همچین چند روز رو شاید مهمون شهر باشه. سر زدن به جاهای دیدنی و تاریخی شهر که شاید در این روزها که خبری از ترافیک اعصاب خرد کن نیست، فقط میسر باشه. و کلی کار دیگه که محول کرده بودم به این تعطیلات طولانی و کشدار. اما تو این چند روز که از شروع تعطیلات گذشته کارم شده لمیدن تو تختخواب و گهگاه کتابی را از سر بی حوصلگی ورق زدن و وب سایت های خبری رو مثل روزهای دیگه بالا پائین کردن. انگار دچار رخوت و سکونی ابدی شده ام. 

چماق سرهنگی و پیک بامدادی!

یه برنامه رادیویی هست به نام "پیک بامدادی" که هرروز صبح ساعت هشت و ربع از رادیو ایران پخش میشه. هر برنامه از چند تا گزارش در حوزه های مختلف تشکیل میشه. تقریبا هرروز صبح که دارم میرم به سمت محل کارم این برنامه رو گوش میدم. نوع گزارش ها  و لحن شون برخلاف اکثر برنامه های صدا و سیما جانبدارانه و آزاردهنده نیست البته تا امروز.

امروز برخلاف همیشه به قول معروف تهیه کننده این برنامه (لابد با دستور مقامات بالا) شمشیر رو از رو بسته بود. اولین گزارش گزارشی بود از آقایی به نام حسین حسینی نژاد در ارتباط با سفر کاترین اشتون به ایران و ملاقاتش با نرگس محمدی و مادر ستار بهشتی. لحن و به کار بردن کلمات آقای گزارشگر شنیدنی بود. این که تذکری که به سفارت اتریش داده شده کافی نیست و چه معنی داره خانم اشتون از حقوق بشر حرف میزنه و نگران وضعیت زنان در ایران هست. اما همین که اسم نرگس محمدی، مادر ستار بهشتی و نسرین ستوده از یه برنامه رادیویی شنیده میشه و گزارشگر مجبور میشه در معرفی مادر ستار بهشتی بگه مادر وبلاگ نویسی که در زندان جان باخت؛ خودش نشون میده حقوق بشر در ایران در چه وضعیت "مطلوبی" قرار داره.

گزارش دوم هم در رابطه با "بهبود وضعیت فرهنگی کشور" بود. اینکه چرا باوجود فیلتر بودن فیس بوک و غیرقانونی بود فیلتر شکن مسئولین خودشون در فیس بوک فعال هستند و چرا باوجود اینکه روزنامه ای به نام بهار، بهار شیعیان رو خزان کرده و روزنامه ای به نام آسمان، حکم آسمانی قصاص رو غیرانسانی خونده عده ای می گند با فعالیت های فرهنگی نباید با نگاه سرهنگی برخورد کرد و این جمله رو چماق کردند بالای سر "ما" .

البته آقای گزارشگر ادامه نداد که، از "نگاه" این دوستان باید روزنامه نگاران آسمان و بهار رو فرستاد همون زندانی که ستار بهشتی رو فرستادند تا با "چماق" سرهنگی در جهت «بهبود وضیت فرهنگی کشور» اقدامات لازم انجام شود.