پیری زودرس


در شرایطی که آمارهای رسمی خبر از رواج ازدواج سفید و کاهش ازدواج های رسمی در کشور را می دهند.

در شرایطی که طبق آمارهای رسمی سن ازدواج بالا رفته است.

در شرایطی که نرخ فرزندآوری پائین آمده است.

خلاصه اینکه، در شرایطی که جامعه و جوان های جامعه سبک زندگی جدیدی را در مقایسه با نسل های گذشته خود انتخاب کرده است. در چند روز گذشته، صدا و سیمای جمهوری اسلامی در برنامه ای به نام «زنده باد زندگی»  اقدام به آوردن دو زن با پوشیه کرده است. یکی از زنان، دختری است که در دوازده سالگی عقد و در چهارده سالگی ازدواج کرده و در 16 سالگی بچه دار شده است و با وجود داشتن دو فرزند هنوز هجده سالش هم نشده است. پدر دختر در توجیه شوهر دادن دختر بچه اش در دوازده سالگی حدیثی نقل می کند که: سعادت هر پدر و مادری است که قبل از بلوغ بیولوژیکی، دخترش به خانه شوهر برود. 

از سوی دیگر زن دلیل پوشیه زدنش را ساطع شدن اشعه ای از چشمان مردان میداند که میتواند موجب پیری زودرس در زنان شود!

این شاید عجیب ترین و توهین آمیزترین برنامه ای است که تا به امروز صدا و سیما در خصوص نگاه خود به زنان جامعه پخش کرده است. این دو زن در حقیقت تصویری از زنانی هستند که بسیاری از رجال حکومتی در رویاهایشان می خواهند از زنان ایران بسازند. زنان بی چهره. زنانی که نامرئی اند. زنانی که در پستوهای خانه پنهان نگاه داشته شده اند.

اما برای من دردآورترین بخش این شوی تلویزیونی، آنجایی است که زن برای توجیه نقابی که برچهره اش زده شده است ترس از برباد رفتن جوانی و زیبایی زنانه اش (تنها دارایی که برایش باقی مانده است و نتوانسته اند هنوز از او بگیرند) را  دلیل می آورد. و می گوید: از چشمان مردان اشعه ای ساطع می شود که زنان را دچار پیری زودرس می کند و چه تلخ است شنیدن این دلیل از زبان دختران و زنانی که مجال کودکی کردن نمی یابند و به دنیای بزرگسالی کشانده می شوند.


زن از زیر پوشیه سیاه از برباد رفتن جوانی و زیبایی می گوید که می ترسد آنهم به کوتاهی عمر کودکی اش باشد!

بیدارباش


بوی صبح برایم مسخ کننده است. بوی صبح که به مشامم میرسد مثل نوزادی که تازه متولد شده، از نو متولد میشوم. ساعت هنوز پنج و نیم نشده که بیدار میشوم. نسیم صبحگاهی از پنجره به داخل اتاق می وزد. بوی پاییز اتاق را پر کرده است. وجودم پر میشود از پاییز و نم صبحگاهی که به درون اتاق خزیده است.

ساعت هنوز شش و نیم نشده است که از خانه میزنم بیرون. هوا نیمه تاریک است و خیابان ها خلوت. ریه هایم را پر می کنم از هوای تازه صبحگاهی. مهر و شلوغی های اول صبحش انگار هنوز شروع نشده است. سوپرمارکت ها و دکه های روزنامه فروشی هنوز بسته اند. شهر انگار هنوز از خواب بیدار نشده است یا شاید ناباورانه آخرین خواب های شهریوری اش را تجربه می کند.

با خود فکر می کنم چه قدر تفاوت است بین شش صبح پایتخت و هفت صبح آن. گویی شهر در همین یک ساعت از خواب بیدار میشود. خیابان ها دوباره پر میشوند از ماشین ها و عابرهایی که با شتاب می گذرند. مغازه ها باز می شوند. دکه های روزنامه فروشی روزنامه هایشان را جلوی چشم عابرینی که با شتاب می گذرند، یک به یک می چینند. تیترهای درشت بر صفحه های اول آن ها خودنمایی می کند.  

انگار دستی جادویی، بیدارباش زده است به تمام شهر.  

برپهنه دریا

در دوره ای که صحنه های تئاترمان همانند سینماها به سمت نمایش کارهای نازل  و گیشه پسند کشیده شده است و این روزها بسیاری از کارگردانان به نام عرصه تئاتر سالی چند نمایش را به دم دستی ترین شکل به روی صحنه نمایش میبرند و اتفاقا همین نمایش های دم دستی شان هم به لطف ستاره های سینما و تلویزیون خوب می فروشند؛ حضور افرادی چون پارسا پیروزفر که هنوز برای مخاطبانشان احترام قائلند جدا غنیمتی است.

این روزها پارسا پیروزفر نمایش «بر پهنه دریا» را  روی صحنه دارد. برپهنه دریا، حکایت سه کشتی شکسته است که برروی دریا سرگردانند و بعد از تمام شدن آذوقه شان برای زنده ماندن راه حلی پیدا می کنند.

کشتی در نمایش، نمادی است از جوامع  به ظاهر مدنی امروز که در آن مدام سخن از مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، دموکراسی و انتخابات آزاد زده می شود اما همچنان در آن، اقشار ضعیف طعمه ای هستند برای ادامه حیات اقشار قدرتمند جامعه. قشر ضعیفی که به خاطر خورانده شدن مداوم مفاهیمی چون ایثار، فدارکاری و شجاعت توسط اقشار قدرتمند، نقش طعمه بودن خود را برای ادامه حیات اقشار بالا دستی اش پذیرفته است.

کشتی شکسته گنده با بازی پارسا پیروزفر نمادی از قشر قدرتمندجامعه، کشتی شکسته متوسط با بازی هوتن شکیبا نماینده قشر متوسط و دنباله روی جامعه و کشتی شکسته کوچولو با بازی سیاوش چراغی پور نمادی از قشر ضعیف در این نمایش است.

برپهنه دریا، نمایشی است دیدنی با بازی های یکدست، کارگردانی خوب، نورپردازی و موسیقی عالی که به نظرم ارزش چندبار دیده شدن را دارد.


لذت تماشای برپهنه دریای پارسا پیروزفر را ازدست ندهید.