به خون بهای تو، اتمام این زمستان است


خبر را می شنوی. یخ میکنی. می لرزی. اشک در چشمانت حلقه میزند و مانند هشت ماه گذشته آرام راه بازمیکند و به روی گونه ات میغلتد. باور نمیکنی. به سمت کامپیوتر میدوی. سایت ها و وبلاگ ها را بالا و پائین می کنی. فریاد میزنی: نمی توانند، محال است. در این شرایط نمی توانند کسی را اعدام کنند!!!!!!!!!!!......... اما خبر دروغ نیست. اعدام شده اید. صبح پنجشنبه، بدون اطلاع به وکیل و بی حضور آنها!! حتی اجازه آخرین دیدار با عزیزانتان را هم، بهتان نداده اند!!!!! ................نفسم میگرد. انگار ذرات اکسیژن کم شده اند. طناب دار گلویم را تنگ میفشارد. بکشید این چهارپایه لعنتی را از زیر پاهایم. می خواهم دمی بیاسایم از این همه اضطراب و دل واپسی که نام زندگی به روی آن نهاده اید.

می بینی چه کوتاه شده است عمر امید و آرزو در این سرزمین ؟؟

این روزها، تصاویر بار کلمات را به دوش می کشند. برای گفتن آنچه گذشته است، بر این خاک، بر مردمان این سرزمین ، نیازی به داستان و قصیده نیست. کافی ست، تنها، تصاویر منتشر شده در این روزها را یکبار دیگر مرور کنی، تا ببینی عمق فاجعه را.
این تصویر هم از همان تصاویر هاست که به اندازه صدها قصیده و کتاب حرف دارد. "ندا آقا سلطان" که تبدیل به نماد آزادیخواهی مردم ایران شده است، امروز، سوم بهمن یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت، اگر بود، اگر می گذاشتند که بماند و پاسخ حضور همراه با سکوت سبزش را در خیابان با گلوله نمیدادند، بیست و هفت ساله شده بود.

neda_tomb_00_1


امروز " ندای" ایران و ده ها جوان امیدوار چون او با هزاران آرزو، زیر خروارها خاک خفته و مادرانی تا ابد سیاه پوش و داغدار جگرگوشه های خود شده اند. صدها جوان و آزادی خواه دیگر، ماه هاست در پشت میله های زندان به سر می برند. صدها دانشجو ، محروم از ادامه تحصیل شده اند. هزاران ایرانی، برای زنده ماندن، پناه جو به دیگر خاک ها شده اند.
n2-2

نمی خواهم مرثیه سرائی کنم که حال و روز امروز ما از مرثیه و فغان و فریاد گذشته است. وقتی در کشوری زندگی میکنی که حاکمان تکیه به قدرت زده اش، حتی حرمت مادران داغدیده را نگه نمیدارند. وقتی پاسخ دل نگرانی های مادری بی خبر مانده از فرزند را با به بند کشیدن او میدهند. وقتی به جای همدردی با مادری سیاه پوش، مستندی می سازند و باوقاحت، کشته شدن دختر جوانش را خودکشی جلوه میدهند. وقتی ........... . چه می توانی بگوئی، جز اینکه، زیر لب زمزمه کنی: انسانهای کوچک، اندیشه هایشان هم کوچک است.

پی نوشت: تصویر سوم از راست به چپ (مادر سهراب اعرابی ، مادر اشکان سهرابی و مادر ندا آقا سلطان)

به بهانه نودمین سالگرد تولد فدریکوفلینی



بیست ژانویه و نودمین سالگرد تولد فدریکوفلینی کارگردان بزرگ ایتالیائی و یادی دوباره از فیلم های بی نظیرش مانند هشت و نیم، شب های کابیریا، آمارکورد و
فیلم محبوب خودم جاده
و جولیتا ماسینا ی دوست داشتنی


کمی دلمان خنک شد


کاری به این ندارم که هر برنامه ای که در صدا و سیمای جناب ضرغامی ساخته میشه، پشت پرده باید یه سناریوئی داشته باشه. اما شنیدید می گند "عدو شود گاهی سبب خیر"؟؟ حکایت مناظره امشب دکتر جواد اطاعت، دکترای علوم سیاسی و استاد دانشگاه شهید بهشتی و همچنین از اعضای حزب اعتماد ملی با آقای زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس، بود که بعد از هفت هشت ماه که صدا و سیما با برنامه های یکسویه اش روی اعصاب ملت دو ماراتون میرفت، بالاخره یک شیر مرد پیدا شد که حرف دل ملت رو صاف و پوست کنده- بدون اینکه آسمون به ریسمون به هم ببافه و برای اثبات حرفش از این و اون نقل قول کنه- بیاد و در یک برنامه زنده تلویزیونی، جلو چشم میلیونها بیننده حرفاش رو بزنه. حرفهائی که دکتر اطاعت گفت و حمایت همه جانبه اش از جریان به راه افتاده و جریان اصلاحات ستودنی بود. (اینکه جنبش اعتراضی مردم فقط به انتخابات اعتراض ندارند، بلکه اعتراض به سیاست های درپیش گرفته شده است .
نبود انتخابات آزاد، نبود آزادی های سیاسی، معترض بودن مردم به سیاست های دولت و حکومت، رد صلاحیت گسترده نامزدها در انتخابات مختلف توسط شورای نگهبان، بی طرف نبودن شورای نگهبان در انتخابات، عدم صدور مجوز راه پیمائی به معترضان، دستگیری های گسترده پس از انتخابات، نبود مطبوعات آزاد، بستن روزنامه، سیاست های نادرست و عدم برنامه های مشخص اقتصادی که منجر به رشد روزافزون نرخ تورم شده است و .....تنها بخشی از سخنان شنیدنی دکتر اطاعت بود. در مقابل حرفهای کلیشه ای و تکراری "اصولگرایان" که این بار از زبان آقای زاکانی مطرح شد، دست های پشت پرده، استکبار جهانی تنها نکاتی بود که مدام از زبان این نماینده اصولگرا مطرح شد.......خلاصه اینکه بعد از هفت هشت ماه، کمی دلمان خنک شد.

فقط کمی انسانیت


برای اینکه به هم بریزی، از شنیدن صدای لرزان و نگران یک مادر، مادر "علیرضا فیروزی " دانشجوی بیست ساله دانشگاه زنجان، که بیش از یک هفته است که به همراه سورنا هاشمی، دیگر فعال دانشجوئی دانشگاه زنجان ناپدید شده اند و هیچ ارگانی هم تا به امروز مسئولیت بازداشت آنها را به عهده نگرفته است، لازم نیست آدم سیاسی باشی، فقط کافیه" انسان باشی و هنوز کمی وجدان و انسانیت در وجودت باقی مونده باشه تا تو هم سهیم شوی در دل نگرانی های یک مادر که این روزها در به در به دنبال "سرمایه عمرش، میوه زندگی اش" میگردد و هیچ نشانه ای از آن نمی یابد.

جاوید ایران، وبلاگ علیرضا فیروزی است . آخرین مطلبش را برای رشید اسماعیلی نوشته است و از بغضی گفته است که از بازداشت های پی در پی دوستانش در گلو دارد.

توبه کنندگان


یکی نیست بگه آخه مریضی؟، خود آزاری داری؟ کم تو این شش هفت ماهه گذشته با اعصاب و روانت بازی شده که حالا خودت با دست خودت میآی دکمه تلویزیون لعنتی رو میزنی و میشینی این میزگرد مثلاً انتقادی" به سوی فردا" رو می بینی؟ اونم میزگردی که مجری اش از نویسنده های رجا نیوز هست- یک چیزی تومایه های کیهان و خبرگزاری فارس- میهمانان برنامه هم، مهدی کلهره - مشاور جناب اح م د ی ن ژ ا د هست که تو این برنامه زیرنویس میکرد کارشناس ارشد رسانه!!!!- میهمان دیگه هم که مثلاً به عنوان مخالف آمده بود آقای خوش چهره استاد دانشگاه بود که در طول برنامه تا می خواست یک کلمه حرف درست و پیمون بزنه، آقای مجری و میهمان دیگر همچنان میزدند تودهنش که از ادامه بحث منصرف میشد.
آخر برنامه جناب مجری که انگار به کشف بزرگی پی برده - دیدید بعضی آدما انقدر دروغ میگند که حتی خودشون ،اون دروغها رو باور میکنند، حالا حکایت این آقای مجریه- گفت: اکثر تظاهر کنندگان نهم دی ماه- منظور همون تظاهرات خودجوش ساندیسی همراه با تنبیه وتوبیخ کارکنان دولتی است - همون چند صدهزار نفر تظاهرکننده بعد از انتخابات هستند- منظور راهپیمائی میلیونی بیست و پنج خرداد است- که یک جورائی توبه کرده اند و به آغوش ملت بازگشته اند. اینجا بود که مهدی کلهر برآشفته شد و گفت: چرا توبه کننده، من این کلمه رو دوست ندارم، اینا سرمایه های ملی ما هستند که به اشتباه خودشون پی برده اند و از مواضع خودشون برگشته اند!!!!!!!!!!!
نتیجه اخلاقی اول: جناب کلهر، هر وقت دختر عزیزکرده شما که از ترس همین افکار جنابعالی متواری شده و به آلمان پناهنده شده اند از مواضع خود توبه کرد و به آغوش خانواده اش برگشت، اون چندمیلیون نفر هم که اشاره کردید، تو سرزنان و گریه کنان و توبه کنان به آغوش ملت!!!!!! بازخواهند گشت.
نتیجه اخلاقی دو: حاصل این میزگرد به مانند ما بقی برنامه های جناب ضرغامی فقط دروغ بود و دروغ.....
نتیجه اخلاقی سه: خدا رو شکر، خدا رو صدهزار مرتبه شکر، که بالاخره یکی از خبرگزاری های دولتی اعتراف کرد که تعداد شرکت کنندگان راه پیمائی بیست و پنج خرداد، چند صد هزار نفر بوده- خودتون محاسبه کنید با آماری که اعلام میشه و فرمول های رایج سیما میبینید، اعداد و ارقام از چندین میلیون میزنه بالا- آقای مجری همین نکته از کل برنامه تون برای ما بس.
سوال ویژه: جداً تهیه کنندگان و برنامه سازان رسانه دولتی ضریب هوشی مخاطبین و بینندگانه برنامه ها شون رو چند فرض میکنند، که دست به ساخت همچین برنامه هائی میزنند؟؟؟...خدائیش یعنی به بیننده های این برنامه ها اصلاً اصلاً بر نمی خوره که انقدر... فرضشون میکنند؟؟؟

ما هستیم


سعید مرتضوی متهم اصلی کهریزک شناخته شد. روح الله حسینیان، نماینده افراطی اصولگرا، در مجلس استعفا کرد. سخنان علی مطهری- نماینده اصولگرای میانه رو - و وحید جلیلی در برنامه رو به فردا و اعلام اینکه ما عادت نکرده ایم معترضان را به رسمیت بشناسیم و باید به سبزها مجوز راه پیمائی داده میشد و..... همه این اتفاقات در هفته گذشته رخ داده است. برخی از دوستان سبز معتقدند همه این ها برخواسته از سناروئی از پیش طراحی شده است. اما من می خواهم خوشبینانه به این ماجرا نگاه کنم، این که قدرت جنبش سبز و استقامت آن در شش ماهه گذشته علیرغم تمامی هزینه هائی که پرداخته، باعث آچمز شدن بخش افراطی جناح محافظه کار شده است و اینکه حاکمیت پذیرفته برای خروج از بحران فعلی راهی ندارد جز به رسمیت شناختن مطالبات طرفداران این جنبش. امیدوارم این بار به جای خط و نشان کشیدن ها ، به جای محارب خواندن عده ای جوان کم سن و سال و آنها را به چوبه دار سپردن، به جای صدور احکام سنگین بخصوص برای دانشجویانی که مطالبات کاملاً مدنی داشته اند. به جای بستن تمامی راه های ارتباطی و به بند کشیدن تعداد زیادی روزنامه نگار، که رسالتی جز بازتاب واقعیت جامعه ای که در آن زندگی میکنند ندارند، احساسات و افراطی گرائی کنار برود و تعقل به جای آن بنشیند و قبول کنند که ایران جامعه ای ست متکثر با افکار و عقاید گوناگون و جوانانی که مطالبات امروزشان با هزار وچهارصد سال گذشته توفیر دارد و نمیتوان نسخه زندگی قرن ها پیش را برای امروز آنها تجویز کرد.

نود سیاسی


برنامه دیشب " نود" یک برنامه کاملاً جنجالی بود. مطمئنن باید منتظر عکس العمل ها و اظهارنظرهای گوناگونی به خصوص از جانب گروه مقابل -اصولگرایان- باشیم. حتی خوش بین ترین ِ مان هم انتظار شنیدن این چنین سخنان تند و انتقادی را در یک برنامه تلویزیونی،نداشتیم. درست زمانیکه رسانه ها و خبرگزاری ها دراوج سانسور و جرح و تعدیل به سر می برند و مدام تذکر میگیرند و توقیف می شوند. آن هم در در صدا و سیمای جناب ضرغامی که بعد از انتخابات سیاست های کاملاً یک سویه ای را در پیش گرفته و تریبونی شده است برای بیان اظهارنظر های اصولگرایان افراطی.
هرچند برنامه "نود" با اجرا و تهیه کنندگی "عادل فردوسی پور" در طول سال های پخش این برنامه ، نشان داده که اهل زد و بند و تسامح و مصالحه در پشت پرده نیست و از معدود و شاید بتوان گفت تنها برنامه قابل اعتنا ئی است که درچارچوب اصول اخلاقی و حرفه ای ساخت یک برنامه تلویزیونی - باوجود خط و مشی کاملاً جانبدارانه صدا و سیما که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است- هم چنان پخش می شود. به نظرم ادامه و پخش این برنامه - آنهم در زمان دولت و مدیریتی که کوچکترین انتقادی را بر نمی تابد- بی ارتباط با محبوبیت عادل فردوسی پور و برنامه در خور توجه اش نیست. علاقه مندانی که همواره و تحت هر شرایطی دست از حمایت این برنامه برنداشته اند. طرفدارانی که قدردان صداقت و راستی فردوسی پور در بازار پر رونق ِ دروغ و ریا هستند و علیرغم تحریم صدا و سیمای دولتی برنامه نود را همچنان برنامه پرمخاطبی نگه داشته اند.
در برنامه دیشب " نود" دو اتفاق ویژه افتاد:
- بخش نظرسنجی یا همان پیام کوتاه این برنامه، تبدیل به اعلام حضور دوباره ای شد برای خیل معترضین به وقایع اخیر و این که اگر مردم بخواهند، حتی مخابرات و مسئولین صدا و سیما هم باوجود تمامی محدودیت ها و سانسور های اعمال شده، نمی توانند سدی باشند بر حضور سبزشان. هرچند من به شخصه از همان ابتدا موافق این طرح نبودم و آن را صرفاً به سود مرکز و مخابرات می دانستم. اما به هر جهت، 75 درصد از مخاطبین به گزینه سوم رای دادند تا گستردگی معترضان در سطح ایران بیش از پیش مشخص شود و دولتیان ادعا نکنند که تهران و چند شهر بزرگ دیگر تنها کانون اعتراضات هستند.
- در بخش گفتگوی ویژه، محمد دادکان، رئیس پیشین فدراسیون فوتبال که در زمان علی آبادی از این سمت اخراج شد، حضور داشت. سخنان رک، صریح و شفاف محمد دادکان قابل توجه بود. دادکان از ضعف های مدیریتی سازمان تربیت بدنی به ریاست علی آبادی گفت. از حرص مدیریتی علی آبادی و این که باوجود ریاست بر سازمان تربیت بدنی، همچنان چشم به ریاست فدراسیون فوتبال داشته است. اما به نظر من نکته بسیار مهمی که دادکان در طول سخنانش چندین بار به آن اشاره کرد، "استقلال "فدراسیون فوتبال در زمان ریاست او بود. اشاره دادکان به دولتی شدن فدراسیون فوتبال در شرایط فعلی است و اینکه آقای احمدی نژاد و علی آبادی به جای پرداختن به سیاست های کلان، حتی در جزئی ترین مسائل هم اظهار نظر می کنند و در بسیاری از موارد اعمال قدرت.( البته دولتی شدن و دست بردن در تمامی عرصه ها فقط محدود به ورزش و فوتبال نیست. استعفای امروز جناب ری شهری، رئیس حج و زیارت گویای نفوذ و اعمال قدرت دولت در تمامی زمینه هاست.)
دادکان در انتهای سخنانش افتخارات زندگی حرفه ایش را بر شمرد:
1- بردن تیم ملی به جام جهانی
2- دریافت نشان لیاقت مدیریت از آقای خاتمی( حرف از خاتمی در این روزها و تازه آن را نشانی از افتخارات خود شمردند،جسارت و شجاعت می خواهد که خدا رو شکر محمد دادکان این جسارت را داشت.)
3-اخراج در زمان ریاست علی آبادی


صحبت های جنجالی محمد دادکان را می توانید از اینجا ببینید.

پی نوشت: چهره درهم و عصبانی اول برنامه فردوسی پور کجا و چهره بشاش و خندان آخر برنامه اش کجا. انگار فردوسی پور هم مثل ما حسابی دلش خنک شده بود از شنیدن سخنان جناب دادکان.
پی نوشت دو: یاد صفائی فراهانی نازنین هم سبز، که چندین ماه است در زندان به سر می برد و حاضر نشد در اعتراض به بلاتکلیفی اش حتی از مرخصی زندان نیز استفاده کند.

بخوانید:
- یک "نود" داغ تر از"نود" های دیگر (مردمک)
- افت سرعت اس ام اس های دریافتی، چه کسی ترمز نود را کشید؟

واکنش ها به بیانیه اخیر مهندس موسوی


اول نوشت: سعی کردم بیشتر نوشته ها و عکس العمل هائی که در ارتباط با بیانیه اخیر مهندس موسوی در دنیای مجازی منتشر شده است را در این نوشته بگنجانم. شما هم اگر نوشته ای در این باره خوانده اید، لطفاً در بخش نظرات لینک آن را بنویسید، تا به این مجموعه اضافه شود.

- درست انتخاب کردند مردم ( مسعود بهنود)
- نرمش بدون سازش (بهمن هدایتی)
- به مرد نقاش اعتماد کنیم ( تلخ مثل عسل)
- آشتی ملی یعنی بازی خارج از خیابان ولی مقابل دیدگان مردم ( سمیه توحیدلو)
- بیانیه عاشورای موسوی؛ راه آخر قبل از فروپاشی ( سیبستان)
- توپ در زمین آنطرفی ها (علی سید عبدی)
- افروغ: طرح موسوی را باید به فال نیک گرفت (آینده نیوز)
- واکنش محسن رضائی و احمد خاتمی به بیانیه اخیر مهندس موسوی ( مردمک)
- بیانیه ای برای دفاع (همینجوری)
- طرحی برای برون رفت از بحران( نسیم دشت)
- بمب خبری میرحسین موسوی در جهان رسانه ها ( سهرابستان)
- آچمز (مجمع دیوانگان)
- بیانیه هفدهم میرحسین، پرتاب به گذشته یا گامی به جلو؟

- بیانیه هفدهم، آغاز میزگرد سیاسی بدون میز (بامدادی)
- راه سبز امید را پیش گیریم ( پاک نویس)
- تأملی بر بیانیه هفدهم موسوی، همه آنچه ما می خواهیم (مجتبی سمیعی نژاد)

این لیست تکمیل خواهد شد.

بیانیه مهندس میرحسین موسوی به مناسبت وقایع عاشورا و روزهای پس از آن


اول نوشت: بیانیه شماره 17 مهندس موسوی در ارتباط با وقایع عاشورا و روزهای پس از آن و 5 راه حل پیشنهادی او برای خروج از بحران را سایت نوروز منتشر کرده است. لطفاً در صورت امکان نظرتون رو هم در ارتباط با این بیانیه و پیشنهاد های مطرح شده ، بنویسید.

بسم الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما

همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.

برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟

اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .

بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت.گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟

آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که ” بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم”. بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .

من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.

ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .

ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .

اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :

۱- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .

۲- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .

۳- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .

۴- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟

۵- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل ۲۷ قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .

به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود