عسل بدیعی بازیگر مورد علاقه من نبود. یعنی به نظرم به غیر
از فیلم «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری عملا تا زمان مرگش فیلم آنچنان مطرح
و بازی قابل اعتنایی نداشت و اساساً بازیگر بزرگی نبود. از یکی دو روز پیش با
انتشار خبر مرگ «غیرمنتظره» او، طبق معمول بازار شایعات هم داغ شده است. اولین
خبری که منتشر شد از بیمارستان لقمان و مسمومیت دارویی او حکایت داشت. خبری که سریعاً توسط خانواده او تکذیب شد. شنیدم
که در آخرین خبر گفته شده دلیل مرگ او پاره شدن رگی در مغز بوده است. اما دلیل نوشتن این مطلب چرایی مرگ این بازیگر
نیست که این روزها باوجود فشارهای جسمی و روحی که تحمل می کنیم دیگر نه شنیدن خبر
سکته مغزی یک جوان 36 ساله آنچنان عجیب و دور از انتظار است نه خبر خودکشی او. دلیل نوشتن این مطلب رواج دروغ و عدم شفافیت و
صداقت در لایه لایه زندگی مان است. بی خود نبود که در روز سیزده فروردین بسیاری می
گفتند ما ایرانی ها دیگر نیازی به دروغ سیزده نداریم وقتی لحظه لحظه زندگی مان پر
است از دروغ و دروغ پردازی. آنقدر در گنداب دروغ و اتهام زنی فرو رفته ایم که هرچه
بیشتر برای رهایی از آن دست و پا می زنیم بیشتر فرو می رویم. دیگر نه به رسانه ها
و خبرگزاری ها که قرار است زبان حقیقت گوی جامعه باشند اعتمادی ست نه به آنها که
در رده های بالای حکومتی باید پاسخگوی سوال های پیشآمده در سطح جامعه باشند، حرجی.
مرگ عسل بدیعی با توجه به پنهان کاری همیشگی ما ایرانی ها، مطئنن
برای همیشه در پرده ابهام باقی خواهد ماند. اما این مرگ، من را به یاده مرگ تراژیک هیث لجر، بازیگر نقش جوکر
شوالیه تاریکی و واکنش رسانه ها و خانواده او در آن زمان انداخت. بازیگر بیست و هشت ساله ای که در سال
2008 بر اثر مسمومیت حاد دارویی در گذشت. مرگی تکان دهنده، برای آنها که عاشق بازی
خیره کننده او در نقش جوکر شوالیه تاریکی کریستوفر نولان بودند. به قول مانتی
کلیف منتقد سینما «لجر به علاقهمندان کتاب مصور بتمن، جوکری را هدیه میکند که
همیشه دنبال آن بودند». مرگ جوکر دوست داشتنی و همیشه ماندگار سینما هم با
حاشیه های زیادی همراه شد. اما پلیس با
تحقیقاتش بعد از مدتی به تمام این حواشی پایان داد و اعلام کرد که دلیل مرگ این
بازیگر مصرف چند دارو و مسکن قوی به صورت هم
زمان بوده است. حتی اسامی داروهایی که لجر در شب مرگش مصرف کرده بود هم برای
طرفداران او اعلام شد. در آخر خانواده لجر با خواندن نامه ای و تشکر از همراهی
مردم و دوستداران این بازیگر از آنها خواستند که اجازه دهند که در خلوتشان با این
مسئله کنار بیاند. در آن زمان نه سعی شد از لجر قهرمان و اسطوره ای ساخته شود نه
این که با خبر چگونگی مرگش، بر آنچه در عالم بازیگری از خود به جای گذاشته بود خدشه ای وارد شد. امروز
باوجود گذشت پنج سال از مرگ هیث لجری که براثر مسمومیت دارویی درگذشت، او همچنان
جوکر همیشه ماندگار شوالیه تاریکی است. همان جوکری که با خنده های بلندش رعشه بر
اندام مخاطبش می انداخت و زیر آن گریم سنگین و نقابی که بر چهره داشت می گفت: برای اینکه همهی مردم عالم لبخند آدم
را ببینند، باید دهان بزرگی داشت!
*دیالوگی از فیلم شوالیه تاریکی
2 نظرات:
جامعه ما اينقدر نسبت به حقايق غريبه بوده كه حتى تشنه غيرواقعيت شده و اين براش از جذابيت بيشترى برخورداره.
سلام بنفشه خانم.سال نو مبارک....امیدوارم که سال خوب توام با سلامتی و موفقیت براتون آرزو میکنم.از طریق گوگل پلاس به اینجا آمدم.کنجکاو شدم وبلاگتون ببینم.مطالبتون رو مختصر مطالعه کردم.وبلاگ خوب و پر باری دارین.امیدوارم که کماکان به وبلاگ نویسی ادامه بدهید.موفق باشی
ارسال یک نظر