یکی از بزرگترین انتقادهایی که منتقدین خاتمی به او و عملکردش وارد می دانند و مدام آن را بر سر خاتمی و هشت سال دوره ریاست جمهوریش می کوبند " بی عملی و فرصت سوزی هایی " ست که به زعم این دوستان خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش داشته است و در این شش ساله گذشته و با روی کارآمدن دولت احمدی نژاد مدام عملکرد احمدی نژاد را شاهد و موید این انتقادها آورده اند که چه کسی گفته رئیس جمهور در این مملکت کاره ای نیست و دست و بالش برای انجام کارها و تغییرات بزرگ بسته است؟!! جدا از تفاوت های فاحش شخصیتی خاتمی و احمدی نژاد که به قیاسی مع الفارق می ماند - التزام به قانون و پایبندی به اصول اخلاقی که خاتمی همواره بر رعایت آنها اصرار داشته اشت- ؛ اما نظر این دوستان منتقد را جلب می کنم به احمدی نژاد دو سه ماه گذشته با احمدی نژاد این روزها.
بله احمدی نژاد وقتی در قدرت بود و تغییرات عجیب غریب را چاشنی کارهای " ساختار شکنانه اش" می کرد و آب از آب هم تکان نمی خورد که حمایت همه جانبه قوای دیگر را در پشت سر به همراه داشت. مجلس در اختیار او بود. قوه قضائیه خطاها و قانون شکنی های او را نمیدید. شورای نگهبان و صدا و سیما و رسانه ها همه و همه در خدمت او و همسو با او بودند. اما امروز از آن احمدی نژاد یکه تاز چه مانده است؟ اطرافیانش دستگیر می شوند. رسانه های سابق همسو با او، دیگر برایش تره خرد نمی کنند. پرونده تخلفاتش در قوه قضائیه در حال رسیدگی ست. فارس علیه او دست به افشاگری می زند. دیگر خبری از سفرهای استانی و موج موج جمعیتی که با اتوبوس به استقبالش آورده میشدند نیست. تازه همه این اتفاقات در حالی رخ داده است که رهبری هنوز حمایت همه جانبه اش را از او سلب نکرده است. امروز که عملکرد خاتمی و اصلاح طلبان را با این روزها مقایسه می کنم میبینم که خاتمی علیرغم همراه داشتن حداقل حمایت ها از سوی قوای دیگر و تازه سنگ اندازی های پی در پی آنها تنها با تکیه به "حمایت های مردمی" که در روزهای آخر ریاست جمهوریش با بی حوصلگی و ناصبوری آن را هم از او دریغ کردیم، تغییرات قابل تأمل و مثبت زیادی را بنیان گذاشت. تغییراتی که تکانه هایش آنقدر برای عده ای بزرگ و مهیب بود که آنها را به روی کارآمدن آدمی در حد و اندازه های احمدی نژاد راضی نمود.