«من
می خوام شاه بشم» مستندی است در ارتباط با بلندپروازیهای عباس، مردی که در سر
رویای خان شدن و داشتن ایل را میپروراند. رؤیاهای کودکانهای که به قربانی کردن
زن و دو فرزندش منتهی میشود. زنی که برای تحقق رؤیاهای مردانه عباس آنقدر برای
مهمانهای خارجی کارکرده است که در دستش پلاتینی جا خوش کرده است و پسر و دختر
نوجوانی که آرزوهای کودکانهشان بهپای پدری خودخواه که غیر از خود کسی را نمیبیند،
قربانی شده است. و جواب تمامی ازخودگذشتگیهای خانواده عباس برای او، تصمیم به
ازدواج مجددش با دختری کم سن و سال است، برای تأسیس ایلی که رؤیایش را در سر دارد.
عباس برای یافتن دختری که به گفته او لیاقتش را داشته باشد؛ ایل به ایل دختران کم
سن و سال را نشان میکند و جایی در فیلم رو به دوربین با خنده میگوید: «کاش میتوانستم همهی
این دخترها را بگیرم!».
مستند «من میخوام شاه بشم»
مستندی است با نگاه ابزاری به زنان که کارشان خدمت به مردانی است که پادشاه وار بر
تخت خیالی پادشاهی خود تکیه زدهاند. زنانی بی آرزو که انگار آفریدهشدهاند تا
وسیلهای باشند برای تحقق رؤیاهای مردانی که بهغیراز آسایش و آرامش خود به چیز
دیگری نمیاندیشند. عباس بعد از سه سال کشمکش با همسرش که راضی به ازدواج مجدد او
نیست، نهایتاً در مقابل دوربین مهدی گنجی «قهرمانانه» دختری کم سن و سال را که
قرار است برای ایل خیالی او پسر بزاید را به زن دومی میگیرد. و با دیدن چهره حقبهجانب
عباس که اشکهای دخترش و ناله و نفرین زنش را نادیده گرفته است، این سؤال در ذهن
شکل میگیرد که دوربین مهدی گنجی در ازدواج مجدد عباس که سه سال تمام جرئت انجامش
را نداشته، چه میزان نقش داشته است؟ عباسی که گویی به دلیل حضور دوربین شهامتی
کاذب پیداکرده است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر