صف های طویل خاکستری

ماهنامه سینمائی فیلم در شماره فوق العاده تابستانی خود (ویژه روز ملی سینما) لیست عریض و طویلی از فیلم های ساخته شده اما نمایش داده نشده در دهه اخیر را منتشر کرده است. دویست فیلم در ده سال گذشته بنا به دلایل مختلفی روی اکران در سینماهای کشور را به خود ندیده اند. دلایل عدم اکران فیلم ها هم مشابه نیست برخی بنا به همان دلیل آشنای ضوابط و قوانین عرفی و سیاسی کشور با وجود داشتن پروانه ساخت، پروانه نمایش نگرفته اند و برخی دیگر که تعدادشان هم کم نیست با وجود داشتن پروانه نمایش از اکران در سینماها باز مانده اند و برخی بدون اکران سر از شبکه های نمایش خانگی در آورده اند. محمود اربابی، مدیر کل ارزشیابی و نظارت در گفتگو با سعید قطبی زاده که در این شماره به چاپ رسیده است، در پاسخ به سوال قطبی زاده مبنی بر اینکه چرا بیشترین کمدی های سخیف و مبتذل در دوره چهارساله اخیر ساخته و اکران شده اند، می گوید: به دلیل فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی موجود، ما می گوییم تهیه کننده ها حق دارند هر نوع گرایشی را انتخاب کنند!!!!!


فیلم آتشکار ساخته امیرحسین یوسفی


تنها دوبار زندگی میکنیم اثر زیبای بهنام بهزادی که در جشنواره امسال شهر موفق به دیدن آن شدم

فیلم آفساید ساخته جعفر پناهی که هیچ گاه اکران نشد اما سی دی های قاچاق آن در سطح شهر دست به دست گشت .



به هر حال مجله فیلم در این ویژه نامه به نظرم مطالب خواندنی و جالبی را از مافیای سینمای امروز ایران منتشر کرده است. سرگذشت فیلم های با ارزشی که قربانی دستهائی میگردند که این روزها تمام سعی خود را جهت سوق دادن سینمای ایران به سمت فیلم های موسوم به سینمای تجاری و گیشه پسند به کار بسته اند. تمامی دوستانی که سینما رو های حرفه ای هستند می دانند که این روزها تنها راه تماشاکردن بسیاری از فیلم های مطرح و قابل اعتنا که حرفی برای گفتن دارند، حضور در جشنواره های داخلی( نظیر جشنواره فجر و جشنواره شهر) و ایستادن در صفهای طولانی است که تماشاگران مشتاق به این نوع سینما که تعداشان هم کم نیست، در روزهای جشنواره در جلوی سینما ها میبندند.



پی نوشت: اعضاء شورای پروانه ساخت هفت نفر و اعضای شورای پروانه نمایش نه نفر هستند.

پی نوشت: تیتر نوشته از سعید مروتی

گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است.......

پرویز مشکاتیان پرکشید. در سی امین روز از شهریور یکهزار وسیصد و هشتاد و هشت صدای جادوئی سنتور استاد برای همیشه خاموش شد. خبر این چنین دهان به دهان گشت و دوستداران استاد را به بهت و ناباوری فرو برد: پرویز مشکاتیان، نوازنده‌ برجسته‌ سنتور و آهنگساز، صبح امروز به دلیل ایست قلبی در منزل شخصی‌اش درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.

بی پولی



کارگردان: حميد نعمت الله
بازيگران: بهرام رادان، ليلا حاتمي،‌ حبيب رضايي، امیر جعفری، بابک حمیدیان، سیامک انصاری
ديگر عوامل و توضیحات بیشتر:

فيلمنامه: حميد نعمت الله، هادي مقدم دوست، تهيه كننده: هدايت فيلم - مصطفي شايسته مدير فيلمبرداري: عليرضا زرين دست، طراح صحنه و لباس: كيوان مقدم صدابردار: اسحاق خانزادي




امروز فیلم "بی پولی" ساخته حمید نعمت الله را دیدم. به نظرم فیلم دلنشینی بود. "بی پولی" بعد از " بوتیک" دومین فیلم حمید نعمت الله است. یک کمدی تلخ- نمی خواهم از لفظ سیاه استفاده کنم-. فیلم روایت کننده داستان تلخی است که نعمت الله آن را با طنز قوی به تصویر کشیده است. داستان فیلم در ارتباط با طراح لباسی است- با بازی بهرام رادان- که کار خود را از دست میدهد و این بیکاری مشکلات و بی پولی را برای او و همسرش- با بازی لیلا حاتمی- به دنبال دارد.




بی پولی نکات مثبت زیادی داشت. فیلمبرداری خوب علیرضا زرین دست، موسیقی متن سهراب پورناظر که با فیلم به خوبی همراه شده است و از همه مهم تر اکیپ بازیگری بسیار خوب و یکدست که همه به موازات هم از بی پولی فیلمی قابل قبول و درخور توجه ساخته اند. لیلا حاتمی به حق موفق شد برای فیلم بی پولی از جشنواره فیلم فجر سال گذشته سیمرغ بهترین بازیگر زن را دریافت کند.
پی نوشت: الان که دارم این متن رو می نویسم، از نیمه شب گذشته و داره بارون میآد. از دیروز هوای داغ تابستون امسال تهران که از سی و پنج-شش درجه پایین نمیاومد و آدم رو کلافه میکرد، جای خودش رو با هوای ابری و بارونی عوض کرد. کار خداست دیگه همه چی دست خودشه، حال ما آدمها رو هم میتونه به همین راحتی تغییر بده، فقط باید کمی حوصله به خرج داد.
پی نوشت: دلم شور فردا رو میزنه، خدا کنه همه چیز همونطور پیش بره که " ما" دلمون می خواد.

اینبار ترانه میلادم را خود سرمیدهم، با آهنگی که دوست میدارم

در سحرگاه بیست و دوم شهریور یکهزار و سیصد و شصت، چشم بر دنیای ناشناخته ای گشودم. دنیائی که تا به امروز با گذشت بیست و هشت سال از آن میلاد، همچنان آن را ناشناخته می بینم و بسیاری از زوایای آن را دست نیافتنی.اما شهریور امسال – سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت - برایم رنگ و بوئی ورای سالهای گذشته را دارد. امسال گوئی تولد ِ دیگری را پشت سر نهاده ام. تولدی هرچند سخت، که درهای دنیای تازه ای را به رویم گشود. دنیائی که قریب صدسال است، خواهران و برادران سرزمینم برای قدم نهادن بر آن، با ضربه های تبرهای استبداد برخاک می افتند و در هیبتی دیگر دگربار از نو متولد میشوند. دنیائی که "آزادی" نام نهاده اندش.
برگی زرین به کتاب تاریخ ایران زمینم بگشائید و بر روی آن با خطی درشت حک کنید، که در خرداد یکهزار و سیصدو هشتاد و هشت، جوانان ایران زمین به یکباره چندین سال بزرگ شدند، قد کشیده اند، دست در دست هم نهاده و با سینه های سپر کرده شان در مقابل استبداد دیواری ساختند که هیچ سپاه و ارتشی را یارای مقابله و فروریختن آن نبود. بنویسید که در خرداد یکهزار و سیصدو هشتاد و هشت بر پیکر در خون غلتیده سهراب ها و نداهای سرزمینم، جوانه می روئید، سبز، که بذر آن "امید بود برای آینده ای روشن" و نهال سر برافراشته از آن بوی مست کننده " آزادی و آزاد زیستن " میداد.

سرزمین من

دوشنبه 16 شهریور 1388 حوالی ساعت 4:30 مأموران بدون ارائه هرگونه حکمی به دفتر پیگیری بازداشت شدگان ستاد میرحسین موسوی وارد شده و تمامی اموال و اسناد را بدون صورتجلسه با خود بردند.

سه شنبه 17 شهریور 1388 حوالی ساعت سه بعد از ظهر دفتر مهدی کروبی با حکم دادستانی پلمپ شد. سردبیر سایت اعتماد ملی نیز بازداشت شد.

سه شنبه 17 شهریور 1388به دنبال پلمپ دفتر مهدی کروبی، مأموران به منزل مرتضی الویری رئیس کمیته صیانت از آراء مهدی کروبی رفتند و بعد از تفتیش منزل اورا بازداشت کردند.

سه شنبه 17 شهریور 1388ساعتی بعد از بسته شدن دفتر کروبی، دفتر انجمن حقوق زندانیان که به همت عمادالدین باقی تشکیل شده بود، با حکم دادستانی جدید پلمپ شد.

سه شنبه 17 شهریور 1388 مصادف با شب 19 ماه رمضان(شب قدر) علیرضاحسینی بهشتی فرزند شهید بهشتی اولین رئیس دستگاه قضائیه بعد از انقلاب و مشاور ارشد میرحسین موسوی و رئیس کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث اخیر بازداشت شد.

چهارشنبه 18 شهریور 1388 ...........


<


پی نوشت: می نویسم تا فراموش نکنم روزگاری سرزمین من و مردمان ایران زمینم روز و شب هایشان پُر بود از شنیدن خبرهای خون و خونریزی، بازداشت های پی در پی که نه حکم می خواست نه دلیل. فرزندانی که به جرم اندیشه پدرانشان به بند کشیده میشدند و پدرانی که برای رهاندن فرزند از بند، اعتراف می کردند به هرچه دروغ. می نویسم از رمضانی که نه برای روزهای روزه دارانش حرمتی بود، نه برای شب زنده داری شب زنده دارانش خلوتی.
پی نوشت دو: آهنگ"سرزمین من" با صدای جادوئی دریا داور

تو از آئین انسانی چه می دانی؟

خبر بازداشت شدن "عاطفه امام" دختر هجده ساله "جواد امام" از اعضاء سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بعد از انتخابات زندانی شده است ، را نمی توان با هیچ معیار اخلاقی، حقوقی و حتی سیاسی توجیه کرد. مانده ام جنون قدرت و سودای ماندن حضرات تا کجا قرار است پیش رود.خط قرمز و حرمتی مانده است که این روزها لگد مال چکمه های بیداد نشده باشد؟ کاسه صبر این مردمان همیشه صبور که این روزها دگرحتی حوصله صبرپیشگی شان نیست، لبریز شده است.


* تصنیف زبان آتش را با آهنگ و آواز استاد شجریان و شعر زنده یاد فریدون مشیری که گوئی این ابیات را در وصف این روزها سروده است با تنظیم مجید درخشانی از اینجا دانلود کنید.



خاک آشنا


قطار دولت دهم به راه افتاد. این جمله ای بود که در روز اول بررسی رأی اعتماد به وزراء پیشنهادی محمود احمدی نژاد به دست مجلس، توسط محمدرضا باهنر که در جایگاه مخالفان قرارگرفته بود، اما در سخنانش یکی به میخ میزد و یکی به نعل، چند بار تکرار شد. اینکه باتوجه به شرایط بحرانی کشور و صحبت های انجام گرفته، صلاح در این است که قطار دولت دهم هرچه زودتر به راه بیفتد. اتفاقی که امروز در آخرین روز بررسی صلاحیت وزراء پیشنهادی، و اخذ رأی اعتماد از مجلس یکدست اصولگرایان انجام گرفت. از بین بیست و یک وزیر پیشنهادی هجده تن توانستند از مجلس رأی اعتماد دریافت کنند و تنها سه تن فاطمه آجرلو، سوسن کشاورز و علی آبادی از قطار دولت دهم جا ماندند. اما نکته جالب برای من به عنوان یک مستمع که تا به امروز علاقه ای به پیگیری سخنان و دیدگاه های نماینده گانی که نمایندگان عموم ملت نام گرفته اند و قرار است بازتاب کننده خواست ها و نظریات عموم مردم ایران باشند، نداشته ام، مبنا و معیارهایی بود که نمایندگان از آنها به عنوان پایه و اساس سنجش خود در جهت بررسی کارآمدی وزراء بهره می جستند، وزرائی که قرار است درچهار سال آینده سکان مهم ترین وزارتخانه های کشور به آنها سپرده شود. معیارهایی چون ولایت مداری، حضور در جبهه های جنگ، حضور در بسیج و ......... بر معیارهایی چون میزان تحصیلات، همخوانی تحصیلات با وزراتخانه پیشنهادی، تجربه اولویت داشتند.

47zcs62xmrt4pon3lqke.jpg



امروز موفق به دیدن فیلم "خاک° آشنا" ی بهمن فرمان آرا شدم. فیلمی که به گفته خود فرمان آرا ممیزان چشمان آن را با حذف سه سکانس کلیدی آن درآورده اند. نمیدانم فرمان آرا چه اصراری برای اکران و نمایش فیلم کور شده " خاک° آشنا" که مخاطبانش نیمی از زمان فیلم را باید به حدس و گمان در مورد حوادث پیشآمده اما به صلاح دیده برادران ممیز خارج شده از فیلم،بگذرانند، داشته است.

فیلم های فرمان آرا برای من همیشه دو قسمت کاملاً مجزا داشته اند" محتوا" و " اجرا"

از نظر محتوایی فیلم های فرمان آرا به نظرم به شدت شعاری هستند. جمله های شعارگونه ای که فرمان آرا در دهان بازیگران فیلمش قرار میدهد تا در مونولوگ ها و یا دیالوگهای به شدت شعاری به زور آنها را به مخاطبین خود بخوراند. اوج این شعار زدگی را می توان در فیلم "خاک° آشنا " دید. رضا کیانیان درطول فیلم همچون معلمان که رسالتشان موعظه و اندرز به نسل گمراه و همواره خطاکار جوانان است، مدام در جملاتی غلو شده و ملال آور نقاط ضعف نسل امروز را به رخ شان می کشاند اینکه نسل امروز فلان است و بهمان.

بخش دوم همان "اجرا " است. نحوه اجرای فیلم های فرمان آرا را بسیار دوست دارم. انتخاب لوکیشن های زیبا و متناسب با حال و هوای فیلم، توجه ویژه به طراحی صحنه که اوج آن را در فیلم خانه ای روی آب می توان دید. توجه به طراحی لباس، موسیقی، فیلمبرداری، بازی بازیگران و....همه از محاسن فیلم های فرمان آرا ست. "خاک آشنا" فیلم بدی نیست، حتی باوجود سانسور و جرح و تعدیل بسیاری از سکانس ها که به نظرم فرمان آرا تعمدانه نخواسته به رفع و رجوع آن بپردازد. "خاک آشنا" را می توان دید به خاطر طبیعت زیبای کردستان که استادانه به قاب تصویر کشیده شده است. به خاطر بازی روان مریم بوبانی و حضور کوتاه اما همیشه تأثیرگذار رویا نونهالی و موسیقی زیبای کارن همایونفر.

پی نوشت2: هنگام رأی گیری در مجلس، باوجود اینکه چندبار اعلام شد که اتاق فرمان بلندگوهای ناطقین را را قطع کند، اما این میکروفن ها برای چند لحظه باز بودند که در این بین یکی از اعضای هیأت رئیسه خطاب به لاریجانی به شوخی گفت: آقای رئیس نمایندگان منتظر صندوق های سیار هستند، پس این صندوق های سیار کی میرسند!!!! از نقل کردن این جمله منظور خاصی نداشتم فقط نمیدانم چرا این روزها نسبت به صندوق های سیار الکی حساسیت پیدا کرده ام.

رندان مست

نخستین آلبوم استاد محمدرضا شجریان به همراهی گروه شهناز روز شنبه هفتم شهریور توسط شرکت دل آواز به بازار عرضه شد. به گزارش روزنامه اعتماد استقبال از این آلبوم در روز اول بی سابقه بوده است. در اینکه تمامی آثار استاد شجریان همواره پرمخاطب بوده اند، هیچ شکی نیست، اما با توجه به حوادث اخیر و حمایت همه جانبه استاد از جنبش سبز و اینکه خود را در زمره همان خس و خاشاکی که احمدی نژاد در نطق معروفش به معترضین لقب داده بود، شمرده است و توهین های بی سابقه ای که بر این استاد مسلم عرصه آواز و موسیقی کشور در این چند وقته اخیر از سوی رسانه های معلوم الحال بیان شده بود. دوستداران استاد اعلام کرده اند که فروش این اثر را به یک میلیون نسخه می رسانند.


تصنیف رندان مست را از اینجا بشنوید.




کتابچه الکترونیکی که در معرفی این آلبوم منتشر شده است را از اینجا ببینید

pdf%20icon.gif



برای دانلود آن به وبلاگ دوستداران همایون شجریان مراجعه کنید.