قطار دولت دهم به راه افتاد. این جمله ای بود که در روز اول بررسی رأی اعتماد به وزراء پیشنهادی محمود احمدی نژاد به دست مجلس، توسط محمدرضا باهنر که در جایگاه مخالفان قرارگرفته بود، اما در سخنانش یکی به میخ میزد و یکی به نعل، چند بار تکرار شد. اینکه باتوجه به شرایط بحرانی کشور و صحبت های انجام گرفته، صلاح در این است که قطار دولت دهم هرچه زودتر به راه بیفتد. اتفاقی که امروز در آخرین روز بررسی صلاحیت وزراء پیشنهادی، و اخذ رأی اعتماد از مجلس یکدست اصولگرایان انجام گرفت. از بین بیست و یک وزیر پیشنهادی هجده تن توانستند از مجلس رأی اعتماد دریافت کنند و تنها سه تن فاطمه آجرلو، سوسن کشاورز و علی آبادی از قطار دولت دهم جا ماندند. اما نکته جالب برای من به عنوان یک مستمع که تا به امروز علاقه ای به پیگیری سخنان و دیدگاه های نماینده گانی که نمایندگان عموم ملت نام گرفته اند و قرار است بازتاب کننده خواست ها و نظریات عموم مردم ایران باشند، نداشته ام، مبنا و معیارهایی بود که نمایندگان از آنها به عنوان پایه و اساس سنجش خود در جهت بررسی کارآمدی وزراء بهره می جستند، وزرائی که قرار است درچهار سال آینده سکان مهم ترین وزارتخانه های کشور به آنها سپرده شود. معیارهایی چون ولایت مداری، حضور در جبهه های جنگ، حضور در بسیج و ......... بر معیارهایی چون میزان تحصیلات، همخوانی تحصیلات با وزراتخانه پیشنهادی، تجربه اولویت داشتند.
امروز موفق به دیدن فیلم "خاک° آشنا" ی بهمن فرمان آرا شدم. فیلمی که به گفته خود فرمان آرا ممیزان چشمان آن را با حذف سه سکانس کلیدی آن درآورده اند. نمیدانم فرمان آرا چه اصراری برای اکران و نمایش فیلم کور شده " خاک° آشنا" که مخاطبانش نیمی از زمان فیلم را باید به حدس و گمان در مورد حوادث پیشآمده اما به صلاح دیده برادران ممیز خارج شده از فیلم،بگذرانند، داشته است.
فیلم های فرمان آرا برای من همیشه دو قسمت کاملاً مجزا داشته اند" محتوا" و " اجرا"
از نظر محتوایی فیلم های فرمان آرا به نظرم به شدت شعاری هستند. جمله های شعارگونه ای که فرمان آرا در دهان بازیگران فیلمش قرار میدهد تا در مونولوگ ها و یا دیالوگهای به شدت شعاری به زور آنها را به مخاطبین خود بخوراند. اوج این شعار زدگی را می توان در فیلم "خاک° آشنا " دید. رضا کیانیان درطول فیلم همچون معلمان که رسالتشان موعظه و اندرز به نسل گمراه و همواره خطاکار جوانان است، مدام در جملاتی غلو شده و ملال آور نقاط ضعف نسل امروز را به رخ شان می کشاند اینکه نسل امروز فلان است و بهمان.
بخش دوم همان "اجرا " است. نحوه اجرای فیلم های فرمان آرا را بسیار دوست دارم. انتخاب لوکیشن های زیبا و متناسب با حال و هوای فیلم، توجه ویژه به طراحی صحنه که اوج آن را در فیلم خانه ای روی آب می توان دید. توجه به طراحی لباس، موسیقی، فیلمبرداری، بازی بازیگران و....همه از محاسن فیلم های فرمان آرا ست. "خاک آشنا" فیلم بدی نیست، حتی باوجود سانسور و جرح و تعدیل بسیاری از سکانس ها که به نظرم فرمان آرا تعمدانه نخواسته به رفع و رجوع آن بپردازد. "خاک آشنا" را می توان دید به خاطر طبیعت زیبای کردستان که استادانه به قاب تصویر کشیده شده است. به خاطر بازی روان مریم بوبانی و حضور کوتاه اما همیشه تأثیرگذار رویا نونهالی و موسیقی زیبای کارن همایونفر.
پی نوشت2: هنگام رأی گیری در مجلس، باوجود اینکه چندبار اعلام شد که اتاق فرمان بلندگوهای ناطقین را را قطع کند، اما این میکروفن ها برای چند لحظه باز بودند که در این بین یکی از اعضای هیأت رئیسه خطاب به لاریجانی به شوخی گفت: آقای رئیس نمایندگان منتظر صندوق های سیار هستند، پس این صندوق های سیار کی میرسند!!!! از نقل کردن این جمله منظور خاصی نداشتم فقط نمیدانم چرا این روزها نسبت به صندوق های سیار الکی حساسیت پیدا کرده ام.
6 نظرات:
از اون قسمت دیالوگها و مونولوگهای زورکی و مصنوعی متنفرم.
آخه بنفشه چه فایده داره؟ به نظرم فیلم باید همه جاش با بیننده ارتباطش رو حفظ کنه. اگر یه قسمت بدجور لنگ بزنه، تأثیرگذاریش رو از دست میده.
من هم امشب یه فیلم مستند دیدم که توی باکس آفیس پنجم بود.
Earth
شاید تیتراژ شروع فیلم توقع من رو بالا برد مخصوصا اون جایی که قطره های خون فید شد به شقایق زار که بعدا تو کابوس بابک هم شقایق زار رو دیدیم اما خود فیلم یک کار شقه شقه شده بود و خب طبیعیه که قضاوت رو درباره کار یه کم سخت می کنه ولی من از تاکید زیاد روی طبیعت زیبای کردستان بدن اینکه حذف آنها صدمه ای به روند کلی فیلم بزنه چندان سر در نیاوردم همینگوی گفته اگه نویسنده ای تفنگی رو به تصویر می کشه که جایی گوشه اتاق اویخته شده این تفنگ باید شلیک کنه در روند داستان، اما برای من زیاد روشن نبود که اصرار روی قومیت روی طبیعت کردستان برای چی هست اصلا باور این که یه جوون خیلی مدرن شهری بیادو توی یک چشم بر هم زدن عاشق بی قرار دختر کرد روستایی بشه تو هیچ جا امکان نداره به غیر از ایران خلاصه فیلم می خواست همه چیز بگه ولی هیچی نمی گفت دوباره سعی داشت روشنفکران برج عاج نشین رو تطهیر کنه که با این شرایط امروزه فکر نکنم دیگه جایی داشته باشه الان یه چیزی یادم اومد راستی تاکید روی غار و قاچاقچیها و معجزه و اینها واسه چی بود؟ اما حس دوم وقتی جایی زندگی می کنی که اخراجیهای دو پرفروشترین فیلم تاریخش می شه با کارگردانی ده نمکی باز شکر کردم که فیلمی رو دیدم که کارگردانش اصول فیلم سازی رو بلده و هر چرت و پرتی رو به خورد بینندش نمی ده ممنون از نقدت
درود بنفشه عزیز.
اولا در مورد خاک آشنا ... متاسافنه فعلا موفق به دیدنش نشده ام ..اما افسوس که این ممیزها چه می کند با ما ...
در مورد کابینه:
اولا که فراموش نکنیم این دولت مشروعیت ندارد که ما جوش ماوقعه آن را بزنیم ..
اما ! به هر حال به قول محمودخان همه وزرا «متعهد، مومن،انقلابی و ولایتمدار» بودند ! فقط یاآوری کنم این چند واژه را امروزه در یک واژه خلاصه می کنیم : «همه وزرا سگ مطیع من بوندند ...
ضمنا ! تو همون میکروفون باز اگه دقت کرده باشد لاریجانی گفت اگه تقلب بشه می بریم کهریزک هاااا..
فرشاد
pablo neroda:
باهات موافقم،تیتراز ابتدائی فیلم خیلی حرفه ای و جالب بود. اما در مورد کردستان فکر میکنم دلیل آن را رضا کیانیان یکی دو بار در فیلم گفت: طبیعت خاص کردستان که درعین زیبائی در بسیاری از موارد خشن و بیرحم هست
فرشاد:
خصوصیت بارزی که باعث انتخاب این وزراء شده همانطور که گفتی همین مطیع بودن هست. خصلتی که باید افراد کابینه فرد انتقاد ناپذیری مثل احمدی نژاد داشته باشه تا بتونه دوام بیاره
شنیدی که همون آخر که گفتن بلند گو رو خاموش کنند چی گفت طرف :
به اقلیت گفتیم نظارت کنند که بعد نگن تقلب شده.
بروزم .. وقت کردی سر بزن
ارسال یک نظر