احساس کردم از نو متولد شدهام. با خودم گفتم تولد واقعی
همین است؛ تولد از رحم رنج و درد...اعتماد به نفسم را دوباره به دست آوردم. دیگر آن
زمان که بنده ترس بودم، به سر آمده بود؛ ترس از شوهری که قدرتش را بر پایه ترس من
بنا کرده بود و اگر ترس من از او نبود هیچ قدرتی نداشت.
دریافتم که دوباره نیروی لازم را برای در آغوش گرفتن
خوشبختی را به دست آوردهام. با خودم گفتم زندگی چه وسعتی دارد و چه تجربههای
گران بهایی جلوی روی آدم میگذارد و اینکه چه طور یک انسان خودش را در پیله تنگ
خودش زندانی میکند. به این فکر کردم که گاهی چه راحت چندین سال از عمر آدم تباه میشود،
بلکه گاهی تمام عمر آدم به خاطر یک سراب تباه میشود.
یادداشتهای روزانه یک زن مطلقه/ هیفاء بیطار/ برگردان: روح
اله رحیمی/ انتشارات بوتیمار
هیفاء بیطار، رماننویس مشهور سوری است. بیشتر رمانهای
بیطار، رنجهای زنی را به تصویر میکشد که با سرکوب جامعه مردسالار مواجه بوده
است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر