مقصر اصلی چه کسی ست؟



مادری 28 ساله که بعد از زایمان دوم خود دچار افسردگی شدید شده است، در روز 14 مرداد با اورژانس تهران تماس گرفته و چون جان بچه هایش را در خطر می بیند از مأموران اورژانس می خواهد که دو فرزند يك و چهارساله اش را به بهزیستی بسپارند اما از آنجایی که در نظام حقوقی ایران مرد ریاست خانواده را به عهده دارد و ولايت قهرى اطفال از آن پدر است، پدر خانواده که مردی 30 ساله با تحصیلات لیسانس است با وجود اینکه مأموران اورژانس حال روانی زن را وخیم اعلام می کنند و خواستار انتقال او به بیمارستان برای تحت درمان قرار گرفتن می شوند؛ اما پدر خانواده که بر طبق قانون ریاست خانواده برعهده او ست از این کار جلوگیری می کند و متعهد مي‌شود كه هيچ‌گونه ادعايي در صورت بروز حادثه براي همسر و فرزندانش نخواهد داشت.  این تعهد لابد بدان معناست که مأموران اورژانس و مسئولین مربوطه به خاطر وجود همچین تعهدی، نسبت به آنچه که بر سر زن 28 ساله و دو کودک یک و چهارساله اش خواهد آمد علیرغم پر مخاطره بودن وضعیت آنها،  مسئولیتی نخواهند داشت و  تصمیم گیری در ارتباط با زندگی و حیات 3 نفر را به مرد خانواده که می گویند ریاست آن را برعهده دارد، می سپارند. در 23 مرداد یعنی کمتر از ده روز  پس از تماس مادر مستأصل و در خواست کمک او، خبر می رسد که مادر افسرده پسر یک ساله و دختر چهارساله اش را کشته است. 

متهم و مقصر اصلی این جنایت چه کسی ست؟ مادر که علیرغم مطلع بودن از بیماری و خطری که کودکانش را تهدید می کرده، به پزشک مراجعه نکرده است؟ پدرخانواده که علیرغم  تحصیل کرده بودنش اما شاید به خاطر عدم آگاهی درست از افسردگی پس از زایمان همسرش و خطراتی که می تواند داشته باشد، آن را جدی نگرفته است؟ مأموران اورژانس که با گرفتن یک تعهد از پدر خانواده ای که شاید درک درستی از موقعیتی که در آن قرار گرفته است نداشته، خود را از حوادثی که احتمال وقوعش را پیش بینی می کرده اند، غیرمتهد ساخته اند؟ یا قوانینی که در بطن خود آبستن بروز تبعیض، خشونت و جرم علیه دیگری هستند؟

0 نظرات:

ارسال یک نظر