همیشه
به انتهای گریه که می رسم
صدای ساده ی فروغ را از انتهای شب می شنوم
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن
آرام تر که شدم
شعری از دفاتر دریا می خوانم
و به انعکاس صدایم در آئینه اتاق
خیره می شوم
در برودت این همه حیرت
کجا مانده ای آخر؟
- یغما گلرویی-
0 نظرات:
ارسال یک نظر