ای دل به کوی عشق گذاری نمی کنی/ اسباب جمع داری و کاری نمی کنی
این خون که موج می زند اندر جگر تو را / در کار رنگ و بوی نگاری نمی کنی
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا/ بر خاک کوی دوست گذاری نمی کنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است/ وان را فدای طره یاری نمی کنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت / گر جملگی می کنند تو باری نمی کنی
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا/ بر خاک کوی دوست گذاری نمی کنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است/ وان را فدای طره یاری نمی کنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت / گر جملگی می کنند تو باری نمی کنی
کنسرت گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان، با طراحی صحنه عباس کیارستمی و شانزده درخت بلند قامت و سبزی که نماد ماندگاری و همیشه سبز ی هنرمندانی چون او بود با برگهای زرد و نارنجی ریخته شده به روی سن، و آواز حمید رضا نوربخش و تصنیف زیبای " گون" شفیعی کدکنی و حضور شجریان در تالار وزارت کشور ... همه و همه از آخرین حضور " او" بر صحنه هنر، شبی ساخت خاطره انگیز. شبی که با رفتن نابهنگامش دیگر تکرار نخواهد شد. اما یادش برای همیشه، همانند همان درختان بلند قامتی که کیارستمی به پاس بلندای هنر او و هنرمندانی چون او بر سن افراشته بود، باقی خواهد ماند. روحش شاد و یادش همیشه ماندگار.
پی نوشت: دیدن تصاویر گرامیداشت استاد مشکاتیان در تالار وحدت و زنده شدن خاطره و حال و هوای عجیب آخرین کنسرت او که در آن زمان بسیاری از خبرگزاری ها برایش نوشتند: "ققنوس مشکاتیان آتش دردل مخاطبان انداخت" دلیل نوشتن این پست بود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر