قرار بود یکی از میان شما
برای کودکان ِ بی خواب این خیابان
فانوس روشنی از رویای ِ نان و ترانه بیاورد.
.
.
قرار بود یکی از میان شما
بالای گنبد ِ خضرا برود،
برود برای ستارگان این شب ِ خسته دعا کند.
پس چه شد چراغ آن همه قرار و عطر آن همه نان وَ
خواب آن همه لحاف؟
من به مردم خواهم گفت
زورم به این همه تزویر مکرر نمی رسد.
حالا سال هاست
که شناسنامه های ما را موش خورده است
فرهاد مرده استو جمعه
نام ِ مستعار همه ی هفته های ماست.
(سید علی صالحی- سمفونی سپیده دم )
2 نظرات:
با سلام
اینجانب دانشجوی دوره کارشناسی رشته روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی هستم و برای تکمیل پایان نامه ام نیازمند تکمیل پرسشنامه هایم توسط دانشجویان دانشگاه های شهر تهران هستم. موضوع پژوهش من بررسی رابطه بین ابعاد عشق و تعدادی از ویژگی های فردی می باشد و برای پرکردن پرسشنامه ها حداقل شرط لازم این است که آزمودنی هم اکنون داری رابطه عاشقانه با شخصی دیگر و یا افکار عاشقانه درباره شخصی دیگر باشد. لازم به توجه است که نمونه من بایستی از دانشجویان دانشگاه های تهران باشد ولی شرکت تمامی دانشجویان کشور در این پژوهش مجاز است وجواب آزمون به آنها داده خواهد شد. در پایان خواهشمند است فیلد مربوط به دانشگاه را بدرستی پر کنید تا در انتخاب اعضای نمونه پژوهش دچار اشتباه نشویم.
برای شرکت در آزمون آدرس زیر را در مرورگر خود کپی کنید و کلید اینتر را فشار دهید.
Azmoon.freei.me
از مسئول وبلاگ خواهشمندم برای اعتلا و پیشرفت سطح علمی جامعه این آگهی را حذف نکند تا سایر بازدیدکنندگان هم در صورت تمایل بتوانند شرکت کنند.
با سپاس
«دوست داشتن، خيلي آن چيزي نيست كه تو فكر ميكني. خيلي اسرارآميز است و خيلي از كساني كه در آن بودند هيچ وقت ندانستند در آنند و خيلي از كساني كه درباره آن حرف زدند، فقط حرف زدند...
دوست داشتن، او را با تمام بديهايش، دوست داشتني يافتن است. رابطه است چون چيزها نميتوانند با هم در ارتباطي عميق باشند مگر آنكه مثل هم باشند و فقط مثلها ميتوانند همديگر را دوست داشته باشند..
دوست داشتن كشش روح است نه كششهاي نفس و هوس. كشش قلب است نه كوششهاي پوچ و عبث.
دوست داشتن، ديگري را داشتن است بدون زنجير زدن. ديگري را داشتن است در اوج از دست دادن. خوبترينها را براي او خواستن است. حتي اگر خوبترينها، تنها گذاشتن او باشد و حتي اگر واگذاري او به ديگري باشد و حتي اگر مرگ معشوق باشد.
دوست داشتن معامله نيست اما در بين مردم جز اين نيست. نديدن و يافتن است. محاسبه نيست. ديوانهپنداريست. ندانسته خواستن است. تكيه به صورت نيست اتكاء به سيرت است. حبابي گذرا و زود مرگ نيست كه تو را در بر گيرد و زود هنگام تركت كند، قلب تو است كه تو آنرا در بر گرفتهاي اما او بر تو است و تو را با خود خواهد برد.
دوست داشتن پريدن است آنگاه كه توان پريدن از تو پر زده و پرهاي تو را ياراي پريدن نيست. پرواز نكردن است آنگاه كه پرهاي تو آماده باز شدن اند و باد را در بر گرفته اند.
دوست داشتن خود را گذاشتن است. از خود گذشتن و از خود گذشتن را آموختن.
دوست داشتن دوست را داشتن است و به داشتني دوست بدل شدن.
دوست داشتن آتش گرفتن است نه آن ناگهان تبهاي هوس آلود. بلكه آن آتش بيشعله و بيدود. آتشي كه هر كه آنرا چشيد از خود رميد و در خود روييد و بر همه چيز خنديد. آتشي كه روح منجمد را روان ميكند قلب سنگي را مذاب و جان خفته را بيتاب. آتشي كه زندگي ميگيرد و زندگي ميدهد اما آنچه ميدهد آن چيزي نيست كه گرفته است. خام را پخته ميكند، پخته را ميسوزاند، سوخته را خاكستر ميكند و خاكستر را به باد ميدهد و در ابر ميباراند. آتشي پر از آرامش و سرشار از تنش. خاموش و پر از جوشش. آتشي كه اگر به تو روي آورد خورشيد را در تو ميآورد. و آنكه خورشيد در او متولد ميشود اوست كه هر لحظه ميميرد. اين بهاي با خورشيد و در خورشيد زيستن است. اما خورشيد نميميرد پس او هميشه به خورشيد زنده است حتي اگر هر روز بميرد»
استاد ایلیـا میم
ارسال یک نظر