می بینی چه کوتاه شده است عمر امید و آرزو در این سرزمین ؟؟

این روزها، تصاویر بار کلمات را به دوش می کشند. برای گفتن آنچه گذشته است، بر این خاک، بر مردمان این سرزمین ، نیازی به داستان و قصیده نیست. کافی ست، تنها، تصاویر منتشر شده در این روزها را یکبار دیگر مرور کنی، تا ببینی عمق فاجعه را.
این تصویر هم از همان تصاویر هاست که به اندازه صدها قصیده و کتاب حرف دارد. "ندا آقا سلطان" که تبدیل به نماد آزادیخواهی مردم ایران شده است، امروز، سوم بهمن یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت، اگر بود، اگر می گذاشتند که بماند و پاسخ حضور همراه با سکوت سبزش را در خیابان با گلوله نمیدادند، بیست و هفت ساله شده بود.

neda_tomb_00_1


امروز " ندای" ایران و ده ها جوان امیدوار چون او با هزاران آرزو، زیر خروارها خاک خفته و مادرانی تا ابد سیاه پوش و داغدار جگرگوشه های خود شده اند. صدها جوان و آزادی خواه دیگر، ماه هاست در پشت میله های زندان به سر می برند. صدها دانشجو ، محروم از ادامه تحصیل شده اند. هزاران ایرانی، برای زنده ماندن، پناه جو به دیگر خاک ها شده اند.
n2-2

نمی خواهم مرثیه سرائی کنم که حال و روز امروز ما از مرثیه و فغان و فریاد گذشته است. وقتی در کشوری زندگی میکنی که حاکمان تکیه به قدرت زده اش، حتی حرمت مادران داغدیده را نگه نمیدارند. وقتی پاسخ دل نگرانی های مادری بی خبر مانده از فرزند را با به بند کشیدن او میدهند. وقتی به جای همدردی با مادری سیاه پوش، مستندی می سازند و باوقاحت، کشته شدن دختر جوانش را خودکشی جلوه میدهند. وقتی ........... . چه می توانی بگوئی، جز اینکه، زیر لب زمزمه کنی: انسانهای کوچک، اندیشه هایشان هم کوچک است.

پی نوشت: تصویر سوم از راست به چپ (مادر سهراب اعرابی ، مادر اشکان سهرابی و مادر ندا آقا سلطان)

0 نظرات:

ارسال یک نظر