بیرون از خانه قیامتی است، نمیدانم کدام جشن مناسبتی با موسیقی و بزن برقصی که صدایش تا این بالا هم میاید در حال برگزاری است..بابا وارد اتاق می شود و با اخم میگوید: از جان این کامپیوتر چه میخواهی، برو بیرون ببین دختران و پسران چه طور بزن و بکوب راه انداخته اند....اما من پنجره اتاق را میبندم و همچنان مثل سه ماه گذشته صفحات خبری را جستجو میکنم،حوصله این خوشی های مقطعی که فقط مسکنی است بر زخم هایمان را ندارم. متنفرم از این مثلاً جشن ها که همواره صدقه ای بوده است برای شادی کردن و شادمان بودن هم نسلان من…. جشن و سرورهای صدقه ای پیشکش خودتان، نسل من به دنبال هوای تازه ای میگردد که به دروغ ها و فریب های شما آلوده نباشد.
پی نوشت: بی قراری های این روزهایم انگار تمامی ندارد.
5 نظرات:
سلام بنفشه جان
اول از همه دلیل این جشن و پایکوبی چی بوده ؟؟؟
دوم از همه آنکه برای ماهائی که از این شادی های مقطعی دوست نداریم ، این فضا و جستجو در بین اخبار بهترین جا می باشد .
اگر دوست داشتی میتونم یک فیلم مستند برای پدر گرامیتان از پشت کامپیوتر نشینی خودم بفرستم که مطمئن شوند تو تنها نیستی و ما همه با هم هستیم
پی نوشت را دوست داشتم
راستش اولش تعجب كردم . مگه اصلا و اصولا اين برادران اصول گرا بلدند جشن شادي اون هم از نوع بزن و بكوبش را بيندازند ؟
خوب اگه راه انداختند برادران و خواهران جنبش سبزي كه دست روي دست نمي ذران و آن را تبديل به احسن مي كردند ابتكار عمل همچنان دست اين جنبش است !!!!.ه
چه جالب
دقيقا مثل من
اين مدل جشن ها انگار نمك به زخمم مي پاشه بدتر!
راستش من هم تعجب مي كنم ؟؟اين جشن از طرف كي بود ؟؟؟چون جشن هاي دوستان ارزشي فقط مولودي خواني و ... است ... آخه برن و بكوب براي مجالس لهو و طرب و لعب است ...
به هر رو،اين روزها ،من و تو ، شايد گرفتار سنگيني سكوتي هستيم ،كه گويا قبل از هر فريادي لازم است ...
تو اين سه ماهه گذشته
تو عروسي ها،تولد ها ،مراسم سه و هفت و چهل و سال هايي كه رفتيم
به نوعي بحث ها منتهي مي شد به همين مسائل اخير و امروز
نگاه هاي نگران و نا اميد
پيش بيني تلخ آينده و آينده ي تلخ
ياد اين چيزا كه مي افتم
دلم مي خواد برم جايي كه هيشكي نباشه
ارسال یک نظر