غزل محض


این واژگان هرآن چه که دارند می دهند
تا شعرها مرا به تو پیوند میدهند
 حتی برای کشتنم این دشمنان هنوز
 تنها مرا به جان تو  سوگند می دهند
با این گدازه ها چه کنم؟ دردهای من
بوی گدازه های دماوند می دهند!
از مادرت بپرس که در وادی شما
یک قلب واژگون شده را! چند می دهند
دیوانگی مجال غریبی است!عشق من!
زنجیرها مرا مدام پند می دهند...


              -مهتاب بازوند-

1 نظرات:

مهران مهرانگیز گفت...

حتی برای کشتنم این دشمنان هنوز

تنها مرا به جان تو سوگند می دهند



ارسال یک نظر