" در این نمایش به هیچ سوالی پاسخ نمی دهیم. اگر مواجهه با پرسش های مکرر شما را آزار می دهد توصیه می کنیم دراین مواجه و مشارکت، پرسش سراسری نمایش را پیگیری بفرمائید.
قصد و نیتی در پاسخ ندادن وجود ندارد، تنها در ممکن بودن پاسخ تردید داریم. تردیدی که حاصل زیست در زبانی ماست، زیستی معلق و متأخر، گزینشی و ناگزیر..."
نوشته فوق یادداشت علی نرگس نژاد است برای توضیح نمایش " جیره بندی خروس برای سوگواری"، نمایشی که همانگونه که کارگردان آن در یادداشتش به آن اشاره داشته بر کلام و استفاده از آن متکی ست.
نمایش با صحنه ای شروع می شود که فرهاد در گوشه ای با لیوان آبی که مادر به دستش میدهد مات و مبهوت، در حالیکه به روبروی خود خیره شده است، نشسته و مادر در گوشه دیگری از صحنه مشغول آماده کردن " وان حمامی" ست که از خون خروس پر شده است. فرهاد لیوان و محتویات آن را به روی زمین پرت می کند. مادر و هانیه -نامزد فرهاد- بهت زده به او می نگرند. فرهاد از کودکی با تبی مواجه است که تنها درمانش فرورفتن در آب خون آلود یک حیوان قربانی شده است. اما این بار فرهاد برای یافتن پاسخ سوالی که سالهاست تمام ذهنش را پر کرده است، از رفتن به درون آب سر باز میزند. اینکه چرا "پدر" ش هیچگاه او را به نام " واقعی اش" صدا نمی کند و به او القابی چون " هی" یا " بچه خروس" می دهد. مادر- با بازی پانته آ پناهی- ابتدا از گفتن حقیقت فرار می کند و به فرهاد می گوید ترجیح میدهد که او بمیرد تا با دانستن " حقیقت" زندگیش برای همیشه " نابود" شود. غافل از آنکه کسیکه سالها زندگی فرهاد را با اشتباه و سهل انگاری اش نابود کرده، خود اوست که به خیالش سالها " راز مگویی" را نزد خود مخفی نگاه داشته است.
گره و هسته اصلی داستان به سه سالگی فرهاد برمی گردد. خاطره تلخی در سه سالگی که مادر و پزشکان معالج او آن را برای همیشه از ذهن فرهاد پاک شده می دانسته اند غافل از آنکه فرهاد خاطره تلخ آن شب سه سالگیش را مو به مو به خاطر دارد و در آخر نمایش آن را برای مادرش تعریف می کند.
نمایش " جیره بندی پر خروس برای سوگواری" حکایت انسانهای نامتعادلی ست که در طول نمایش مدام جاهایشان با هم عوض میشود. در ابتدای نمایش فرهاد با کاردی در دست و سخنان هذیاگونه اش بیمار جلوه می کند و مادر و هانیه آدم های متعادلی هستند که سعی در نجات او دارند. اما هرچه از نمایش می گذرد به " نامتعادلی" هانیه و مادر بیشتر پی می بریم. هانیه از " انگشت شست" بریده شده زنی می گوید که در کیفش پنهان کرده و مادر فرهاد از بازی کلمات بی معنی ای که باید با آن جمله بسازد.
عنصر اصلی و وجه دلهره آور نمایش " خون" است. وان حمامی که در طول نمایش پر از خون بر روی صحنه می ماند و زندگی و ماندن فرهاد به آن وابسته. مادری که در صحنه ی امتناع از بازگویی حقیقت " در و دیوار خانه " را با اضطراب با " خون" می شوید و هانیه ای که خود را برای سفری آماده می کند که قرار است در آن طی مراسمی خاص قربانی شود.
نمایش " جیره بندی خروس برای سوگواری" یکی از عجیب ترین نمایش هایی بود که تا به امروز دیده ام. حرفهای مالیخولیایی و بی سر و ته بازیگران در طول نمایش که در کمال تعجب خسته کننده هم نیست و تا انتها تماشاگر را با خود همراه می کند. انگار تماشاگر در طول نمایش غرق در حوادثی می شود که تا انتها و حتی بعد از تمام شدن آن هم نمی تواند مرز مشخصی از خیال و واقعیت در آن پیدا کند. دیالوگ های طولانی که بازیگران با قدرت و تسلطشان آن ها را به زیبایی ادا می کنند. طراحی صحنه نمایش که کار خود کارگردان است با آن کاشی های سیاه و خطوط قرمز کناره آن و آیینه تمام قدی که تماشاگران در آن دیده میشوند، با فضای دلهره آور حاکم بر نمایش همراه است. بازی بازیگران هم از نقطه قوت نمایش است. پانته آ پناهی در نقش مادر تأثیر گذار است و صابر ابر هم که مثل همیشه عالی ست و بر صحنه نمایش می درخشد.
گره و هسته اصلی داستان به سه سالگی فرهاد برمی گردد. خاطره تلخی در سه سالگی که مادر و پزشکان معالج او آن را برای همیشه از ذهن فرهاد پاک شده می دانسته اند غافل از آنکه فرهاد خاطره تلخ آن شب سه سالگیش را مو به مو به خاطر دارد و در آخر نمایش آن را برای مادرش تعریف می کند.
نمایش " جیره بندی پر خروس برای سوگواری" حکایت انسانهای نامتعادلی ست که در طول نمایش مدام جاهایشان با هم عوض میشود. در ابتدای نمایش فرهاد با کاردی در دست و سخنان هذیاگونه اش بیمار جلوه می کند و مادر و هانیه آدم های متعادلی هستند که سعی در نجات او دارند. اما هرچه از نمایش می گذرد به " نامتعادلی" هانیه و مادر بیشتر پی می بریم. هانیه از " انگشت شست" بریده شده زنی می گوید که در کیفش پنهان کرده و مادر فرهاد از بازی کلمات بی معنی ای که باید با آن جمله بسازد.
عنصر اصلی و وجه دلهره آور نمایش " خون" است. وان حمامی که در طول نمایش پر از خون بر روی صحنه می ماند و زندگی و ماندن فرهاد به آن وابسته. مادری که در صحنه ی امتناع از بازگویی حقیقت " در و دیوار خانه " را با اضطراب با " خون" می شوید و هانیه ای که خود را برای سفری آماده می کند که قرار است در آن طی مراسمی خاص قربانی شود.
نمایش " جیره بندی خروس برای سوگواری" یکی از عجیب ترین نمایش هایی بود که تا به امروز دیده ام. حرفهای مالیخولیایی و بی سر و ته بازیگران در طول نمایش که در کمال تعجب خسته کننده هم نیست و تا انتها تماشاگر را با خود همراه می کند. انگار تماشاگر در طول نمایش غرق در حوادثی می شود که تا انتها و حتی بعد از تمام شدن آن هم نمی تواند مرز مشخصی از خیال و واقعیت در آن پیدا کند. دیالوگ های طولانی که بازیگران با قدرت و تسلطشان آن ها را به زیبایی ادا می کنند. طراحی صحنه نمایش که کار خود کارگردان است با آن کاشی های سیاه و خطوط قرمز کناره آن و آیینه تمام قدی که تماشاگران در آن دیده میشوند، با فضای دلهره آور حاکم بر نمایش همراه است. بازی بازیگران هم از نقطه قوت نمایش است. پانته آ پناهی در نقش مادر تأثیر گذار است و صابر ابر هم که مثل همیشه عالی ست و بر صحنه نمایش می درخشد.
1 نظرات:
ممنون , نمایش عجیبی باید باشه , میتونه یه جور کنایه به بعضی از مراسم مذهبی هم باشه , البته باید دید .
ارسال یک نظر