برگرد؛ سفر طول کشید ای نفس سبز



تا کی دل ِ من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما گذر داشته باشد
هر هفته سر خاک تو می آیم و اما
این خاک اگر قرص قمر داشته باشد
این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک
از تو خبری چند مگر داشته باشد
.
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
کوه است دل مرد، ولی کوه نه هرکوه
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
این نیست بلائی که سپر داشته باشد
رفتی و من آن روز نبودم دل من هم
تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده خطر داشته باشد.

پروین فهیمی و تصویر سهرابش بر گردن و چهره ای که هر روز شکسته تر می شود. شعر از آهنگ"" داغ"" آلبوم جدید رضا یزدانی ست و تصویر هم از فیس بوک مسیح علی نژاد است.


0 نظرات:

ارسال یک نظر