تاریخ دقیقیش را یادم نیست. اما به گمانم دوسه سال پیش بود که خبرگزاری رویترز این عکس را منتشر کرد. کودکی در ایران مشغول تماشای مراسم اعدام چند شرور درملاء عام است. این عکس را بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه های بین المللی در آن زمان منتشر کردند.
سه نفر تحت عنوان شرور و آدم ربا در ملاء عام و در مقابل چشمان بیش از دو هزار تماشاچی- لابد مشتاق- در شهرستان ازنا، به دار آویخته شدند. این خبری بود که در چند روز گذشته در سایت های مختلف انتشار پیدا کرد.
خبر امروز هم اعدام بیش از هفتاد نفر در مشهد است. اعدامیان، به گفته خبرگزاری ها قاچاقچی مواد مخدر بوده اند.
اغراق نیست، اگر ادعا کنیم روزی نیست که روزنامه ای را ورق بزنیم و یا سایت خبری را بخوانیم و درآن خبری از اعدام وجود نداشته باشد. افرادی که غالباً اتهام هایی چون خرید و فروش مواد مخدر، قتل، آدم ربایی، تجاوز و... را دارند.
یادم هست در دوران دانشجویی عوامل ساخت فیلم سینمایی " ملاقات با طوطی" که کارگردانش محمدرضا داوونژاد بود برای اجرای سکانسی که در آن محمدرضا فروتن قرار بود اعدام شود به میدان دربند آمده بودند. کلی جمعیت برای دیدن فروتن و دیگر چهره های فیلم در محل فیلمبرداری جمع شده بودند اما نکته جالب- بخوانید تأسف آور- این بود که عوامل فیلم برای اجرای هرچه با شکوه تر ِ سکانس اعدامشان، در به در به دنبال تماشاچی بیشتر می گشتند و بچه های دانشگاه را تشویق می کردند که صحنه را هرچه بیشتر شلوغ کنند. بگذریم از اینکه قصد گروه هرچه واقعی تر کردن سکانس اجرایی فیلم بود؛ اما واقعیت دردناک این است که اعدام و به دارآویختن انسان ها دراین سرزمین به خبری روزمره تبدیل شده است و این حلق آویزکردن ها می تواند در ملاء عام و با حضور هزاران تماشاچی مشتاق انجام بگیرد!!
خبر امروز هم اعدام بیش از هفتاد نفر در مشهد است. اعدامیان، به گفته خبرگزاری ها قاچاقچی مواد مخدر بوده اند.
اغراق نیست، اگر ادعا کنیم روزی نیست که روزنامه ای را ورق بزنیم و یا سایت خبری را بخوانیم و درآن خبری از اعدام وجود نداشته باشد. افرادی که غالباً اتهام هایی چون خرید و فروش مواد مخدر، قتل، آدم ربایی، تجاوز و... را دارند.
یادم هست در دوران دانشجویی عوامل ساخت فیلم سینمایی " ملاقات با طوطی" که کارگردانش محمدرضا داوونژاد بود برای اجرای سکانسی که در آن محمدرضا فروتن قرار بود اعدام شود به میدان دربند آمده بودند. کلی جمعیت برای دیدن فروتن و دیگر چهره های فیلم در محل فیلمبرداری جمع شده بودند اما نکته جالب- بخوانید تأسف آور- این بود که عوامل فیلم برای اجرای هرچه با شکوه تر ِ سکانس اعدامشان، در به در به دنبال تماشاچی بیشتر می گشتند و بچه های دانشگاه را تشویق می کردند که صحنه را هرچه بیشتر شلوغ کنند. بگذریم از اینکه قصد گروه هرچه واقعی تر کردن سکانس اجرایی فیلم بود؛ اما واقعیت دردناک این است که اعدام و به دارآویختن انسان ها دراین سرزمین به خبری روزمره تبدیل شده است و این حلق آویزکردن ها می تواند در ملاء عام و با حضور هزاران تماشاچی مشتاق انجام بگیرد!!
2 نظرات:
چند روز پیش کیف دوستی را در خیابان زده بودند و تند و تند تعریف می کرد که وقتی صحنه تصادفی را تماشا می کرده کیفش را زده اند. آنقدر در خصوص صحنه تصادف و مرگ موتور سوار راحت و توضیح لحظه کیف قاپی با ناراحتی صحبت می کرد که گویا در لوکیشن یک فیلم بوده که ناگاه کیفش را دزدیده اند. واقعا متاسف باید بود. که ارزش جان انسان ها ازدستمزد کورکن کمتر شده است این روزها.
کاش حداقل این اعدامها فایدهای داشت و برای تماشاچیانش درس عبرتی میشد
نه تنها چنین اعدام هایی کم نشدهاند بلکه بیشتر هم شدهاند.پس اون اعدام های قبلی برای هیچ کس درس عبرتی نشده یا بهتر بگم،اشکال از جای دیگه ای هستش.
به جای اینکه ریشه چنین جرمهایی خشکونده باشه فقط داره کمی از شاخ و برگش هرس میشه که اونم بعد یه مدت دوباره جوونه میزنه و حتی بیشتر از قبل رشد میکنه!
ارسال یک نظر