می خواستم بنویسم از تکرار تاریخ و اینکه در روز یکشنبه مردم تهران و بسیاری از شهرهای ایران عزیزمان شاهد رقم خوردن عاشورائی دیگر بودند. گوئی شمریان و یزیدیان تکثیر شده بودند. جیره خورهائی که حتی به قدر شمر هم جسارت نداشتند و باصورت هائی ماسک زده از ترس شناخته شدن، به روی مردم گلوله گشودند. مردمی که با دست خالی به میدان آمده بودند.مردمی که آمده بودند تا بار دیگر در " سکوت" خواسته هایشان را فریاد زنند.
خبرهای ضد و نقیضی در ارتباط با تعداد کشته شدگان میشنوی. حداقل ده کشته و بیش از هزار بازداشتی فقط در شهر تهران. می شنوی اجساد کشته شدگان ناپدید شده اند.
موج جدید دستگیری ها آغاز شده است.عمادالدین باقی، ابراهیم یزدی، حشمت الله طبرزدی و بسیاری دیگر از فعالان دانشجویی از جمله بازداشتی ها هستند.( در میانه نوشتن این متن می شنوی ماشالله شمس الواعظین هم دستگیر شده است.)
در گیرودار شنیدن این خبرها و اینکه خودت در روز عاشورا نظاره گر سبعیت و وحشی گری عمال حکومتی بودی که چه طور با قمه و زنجیر و کابل و گاز اشک آور و اسپری فلفل به جان مردم بی دفاع افتاده بودند.
وقتی خودت شاهد زیر گرفته شدن پسر جوانی در میدان ولیعصر توسط ون های نیروی انتظامی بودی.
وقتی خودت طعم زنجیر و کابل را از عده ای لباس شخصی چشیده ای- آنهم در مقابل چشمان نیروی انتظامی که انگار هیچ تعهدی به این آب و خاک ندارند- و هنوز تمام وجودت پر از درد است.
وقتی هنوزگوش هایت پراست از صدای ضجه های زن جوانی که به دست و پای نیروهای انتظامی افتاده بود تا شوهرش را از زیر مشت و لگدهای عده ای مزدور که "حیدر حیدر" گویان به جان مرد افتاده بودند، نجات دهند. اما پاسخ مأمورین نیروهای امنیتی کشورت فقط سکوت بود و بس .
وقتی تمام وجودت هنوز خشم است. بغض است. فریاد است. خواندن مقاله مسعود بهنود با نام دلهره دارم و اظهار تأسف او از اینکه جنبش مسالمت آمیز سبز شکست خورده و وارد فاز جدیدی بنام خشونت شده است، برایت عجیب است. خنده آور است و نمیدانی انتظار کسانیکه "هنوز" دم از تسامح و مصالحه میزنند از مردمی که شاهد زیر گرفته شدن، قمه و گلوله خوردن هم وطنانشان آنهم با دستهای خالی هستند، چیست؟ اینکه سکوت کنند و یا انگشتانشان را به علامت وی برای حمله کننده بالا ببرند؟؟؟ تا خبرگزاری های دنیا فردای آن روز خونین، تیتر بزنند" راه پیمائی مسالمت آمیز و همراه با سکوت مردم معترض در تهران" به خاک و خون کشیده شد و دنیا بنویسد از اینکه انتظار همچین رفتارهای متمدنانه ای را از ایرانی ها نداشته است و ایرانیان خارج از کشور به خود ببالند که این چهره واقعی ایران و ایرانی است نه آنچه تا به امروز دیده اید؟
طرفداران جنبش سبز هنوز هم به کار گیری هرگونه خشونت را تقبیح میکنند و تا حد امکان از آن پرهیز میکنند اما " دفاع" غریزی ترین رفتاری است که نه تنها انسانها بلکه تمامی موجودات در مواجهه با خطر از خود بروز می دهند.
در این باره بخوانید:
- ما رایت الا جمیلا
- در مذمت خشونت و در دفاع از جنبش سبز
- عکس های آرش عاشوری نیا از عاشورای تهران(بخش اول)
- عکس های آرش عاشوری نیا از عاشورای تهران(بخش دوم)
خبرهای ضد و نقیضی در ارتباط با تعداد کشته شدگان میشنوی. حداقل ده کشته و بیش از هزار بازداشتی فقط در شهر تهران. می شنوی اجساد کشته شدگان ناپدید شده اند.
موج جدید دستگیری ها آغاز شده است.عمادالدین باقی، ابراهیم یزدی، حشمت الله طبرزدی و بسیاری دیگر از فعالان دانشجویی از جمله بازداشتی ها هستند.( در میانه نوشتن این متن می شنوی ماشالله شمس الواعظین هم دستگیر شده است.)
در گیرودار شنیدن این خبرها و اینکه خودت در روز عاشورا نظاره گر سبعیت و وحشی گری عمال حکومتی بودی که چه طور با قمه و زنجیر و کابل و گاز اشک آور و اسپری فلفل به جان مردم بی دفاع افتاده بودند.
وقتی خودت شاهد زیر گرفته شدن پسر جوانی در میدان ولیعصر توسط ون های نیروی انتظامی بودی.
وقتی خودت طعم زنجیر و کابل را از عده ای لباس شخصی چشیده ای- آنهم در مقابل چشمان نیروی انتظامی که انگار هیچ تعهدی به این آب و خاک ندارند- و هنوز تمام وجودت پر از درد است.
وقتی هنوزگوش هایت پراست از صدای ضجه های زن جوانی که به دست و پای نیروهای انتظامی افتاده بود تا شوهرش را از زیر مشت و لگدهای عده ای مزدور که "حیدر حیدر" گویان به جان مرد افتاده بودند، نجات دهند. اما پاسخ مأمورین نیروهای امنیتی کشورت فقط سکوت بود و بس .
وقتی تمام وجودت هنوز خشم است. بغض است. فریاد است. خواندن مقاله مسعود بهنود با نام دلهره دارم و اظهار تأسف او از اینکه جنبش مسالمت آمیز سبز شکست خورده و وارد فاز جدیدی بنام خشونت شده است، برایت عجیب است. خنده آور است و نمیدانی انتظار کسانیکه "هنوز" دم از تسامح و مصالحه میزنند از مردمی که شاهد زیر گرفته شدن، قمه و گلوله خوردن هم وطنانشان آنهم با دستهای خالی هستند، چیست؟ اینکه سکوت کنند و یا انگشتانشان را به علامت وی برای حمله کننده بالا ببرند؟؟؟ تا خبرگزاری های دنیا فردای آن روز خونین، تیتر بزنند" راه پیمائی مسالمت آمیز و همراه با سکوت مردم معترض در تهران" به خاک و خون کشیده شد و دنیا بنویسد از اینکه انتظار همچین رفتارهای متمدنانه ای را از ایرانی ها نداشته است و ایرانیان خارج از کشور به خود ببالند که این چهره واقعی ایران و ایرانی است نه آنچه تا به امروز دیده اید؟
طرفداران جنبش سبز هنوز هم به کار گیری هرگونه خشونت را تقبیح میکنند و تا حد امکان از آن پرهیز میکنند اما " دفاع" غریزی ترین رفتاری است که نه تنها انسانها بلکه تمامی موجودات در مواجهه با خطر از خود بروز می دهند.
در این باره بخوانید:
- ما رایت الا جمیلا
- در مذمت خشونت و در دفاع از جنبش سبز
- عکس های آرش عاشوری نیا از عاشورای تهران(بخش اول)
- عکس های آرش عاشوری نیا از عاشورای تهران(بخش دوم)
8 نظرات:
خیلی خسته ام
و دلگیر
ولی از پا نمی نشینم
هرگز
خدا قوت ، دختر ِ آبی ، دختر ِ سبز
من هنوز باور دارم اگر بخواهیم به منظور مسعود بهنود از «ما شکست خوردیم» پی ببریم باید کمی از بالاتر به ماجرا نگاه کنیم؛ باید به ده ها سال تاریخ کشور نگاه کنیم؛ در این یادداشت دیگر منظور مسعود بهنود جنبش سبزی با شش ماه پیشینه نیست؛ او به شکست تاریخی کل جریان ضد خشونت اشاره می کند، همان طور که من هم سعی کردم تایید کنم؛ اصلا اهمیتی ندارد که چه کسی روز جمعه چه مقدار خشونت به خرج داد؛ مسئله این است که در کشوری به نام ایران همچنان این «خشونت» است که باید مشکلات را حل کند؛ این بازی یک برنده یا یک بازنده ندارد؛ این مسئله یک مقصر و یک قربانی ندارد؛ همه بازنده ایم (70 میلیون ایرانی از جمله من، شما، موسوی، احمدی نژاد و ...) و همه هم مقصریم.
همون بهتر که نیروی انتظامی هیچ کاری نمیکنه
مطمئن باش اگه قرار بود کاری کنن اونها هم بدتر از لباس شخصی ها و گارد میشدن
بنفشه آرشیو کاملی از عکسها رو دارم آپلود میکنم
فکر کنم چند دقیقه دیگه تموم بشه
عکسها گواه همه چی هست
سلام بنفشه . اون روز به جای خودش . من از بعدش خیلی ناراحتم . دیدی این جیره بخور ها رو چطوری ریخته بودن توی خیابون ها . از نظر بین المللی خیلی وجهه مردم ایران خراب شد با این کار این احمق ها . از طرفی وجهه جنبش سبز رو خراب کردن و خراب کاری های مزدور های خود شون رو انداختن گردن مردم بیچاره . از طرف دیگه انقدر مزدور و جیره خور ریختن توی خیابون ها که همه دنیا فکر کنه ایران و ایرانی همین 4 تا بزمچه اینها هستن . حیف که دیگه برام مهم نیست وگر نه خیلی خیلی حرف ها مینوشتم توی بلاگم . گور پدر همه شون . حالم دیگه از همه به هم میخوره .
یه سوال دارم . جوابت برام مهمه .
اگه خاتمی ولیه فقیه بشه و موسوی رئیس جمهور بشه یعنی به همه آرزوهات میرسی؟ یا با کل سیستم ولایت فقیهی مشکل داری؟ آیا این همه مشت و باتوم رو به خاطر فرد داری میخوری یا سیستم؟
آیا با عوض شدن مهره ها مردم ساکت میشن؟ یا خواستار تعویض کل سیستم هستن؟ لطفاً جواب این سوال رو اول بده
با درود و سپاس فراوان : شهرام
ببین من از طرفداران پر و پاقرص اصلاحات بودم، از کسانیکه معتقد بودم باید در انتخابات شرکت کرد و سعی کنی نظراتت رو به سیستم کم کم تحمیل کنی....یعنی اینکه با اصلاحات ذره ذره به خواسته هامون برسیم
اما بعد از انتخابات اخیر و اتفاقاتی که افتاد، هم من، هم فکر کنم خیلی ها دیگه فهمیدیم که این سیستم به کل اصلاح ناپذیره یعنی اصول اولیه اون با دموکراسی مغایراتت داره،هرچند هنوز هم به انقلاب و تغییر یکدفعه ای اعتقاد ندارم، چون اگر تغییری که بوجودمیاد و ریشه ای نباشه دوباره سی سال دیگه میشه همین آش و همین کاسه، مردم باید ظرفیت دموکراسی رو پیدا کنند
به هرحال هرگونه سیستم هرمی - از نظر من- غیر قابل قبوله حالا چه در راس این هرم شاه باشه چه ولایت فقیه
.
.
درمورد تظاهرات امروز، به نظرت این یه پیروزی بود؟؟؟ در تهران کل نفراتی که تونستند با زور و تهدید و تطمیع بیارند صدهزار نفر هم نبود....واکنش رسانه های بین المللی هم کاملاً روشن بود که این یک تظاهراتی بود که دولت یک هفته براش برنامه ریزی کرده و همه خبرگزاری ها نوشته بودند ده ها هزار نفر در این تظاهرات دولتی شرکت کردند...همین به کار بردن کلمه " دولتی" به نظرم کافی بود، این سیاه نمائی ها برای به نمایش گذاشتن برای جمعیت اندکی که به عنوان طرفدار هنوز براشون باقی مونده
راستش نميدونم اين وسط و از ميون اين هزينه هايي كه داره بيش از اندازه ميشه جه نفع و سودي براي چه كسي باقي مي مونه . اما چيزي كه هست اين جنبش ديه داره خاصيت مسالمت آميز بودنش رو از دست ميده .. حالا چه عاملش حكومت باشه و چه كسي ديگه .. به هر جال حد اقل چاشني و ته مايه اي از خشونت در بين برخي از شركت كننده ها و نه همه آنها داره اعمال ميشه .. ه همانطور كه با ديكتاتوري مبارزه مي كنيم بايد با اين خشونت هم مبارزه كنيم .. چه از طرف حكومت و چه از طرف معترضان
در مورد تظاهرات اون روز الان نظر تو رو دارم . روز اول خیلی حالم گرفته شده بود . اما بعد که جنس شون معلوم شد یه کم آروم شدم . اول فکر کردم ببین چقدر وسفند تو این مملکت زیاده . ولی بعداً خودم دیدم کی بودن و آروم شدم . مرسی از جوابت . خوشحال شدم
ارسال یک نظر