«ژان دیلمن» زنی چهلساله است که بعد از مرگ شوهرش با سیلوین تنها
پسرش زندگی میکند. فیلم با سکانسی در آشپزخانه شروع میشود. جایی که ژان در طول
روز بیشترین زمان را در آن میگذراند. صدای زنگ در بلند میشود. مردی وارد خانه میشود. کت، کلاه و
شالگردنش را به ژان میدهد. مرد و ژان باهم به سمت اتاقی میروند. در اتاق بسته میشود.
دوربین ثابت بیرون در منتظر میماند. باگذشت زمان و تاریک شدن هوا ژان و مرد از
اتاق خارج میشوند. مرد کت، کلاه و شالگردنش را از ژان میگیرد. دست در جیب کتش میکند
و پولی را به ژان میدهد. با رفتن مرد، ژان به سمت ظرفی که روی میز اتاق پذیرایی
است، میرود. در ِ ظرف را برمیدارد. پول را داخل آن میاندازد و دوباره در ظرف را
میگذارد.
فیلم سه روز از زندگی ژان دیلمن را با جزییات تمام به تصویر
میکشد. ژان زنی خانهدار است که بعد از
مرگ شوهرش از راه تنفروشی امرارمعاش میکند. مشتریهای ژان مردانی ثابت هستند که
در روز و ساعتی مشخص و از پیش تعیینشده به خانه او میآیند. زندگی ژان پُر است ازایندست
روزمرگیها و شانتال آکرمن استادانه تمام این جزییات را در طول فیلم به تصویر میکشد.
ژان زنی است که تسلیم سرنوشت خود شده است. سالهاست به تمام کلیشههای زنانه تن
داده است. در سکانسی از فیلم وقتی سیلوین از چرایی ازدواج ژان با پدرش میپرسد.
ژان میگوید بااینکه حوصله ازدواج نداشته است اما چون ازدواج اتفاقی است که در
زندگی هر زن باید رخ دهد، حاضر به ازدواج با پدر سیلوین شده است. در سکانسی دیگر
ژان از تسلیمشدگی در رابطه ی زناشوییاش حرف می زند. اینکه رابطه جنسی در
ازدواج رابطهای ساده است که باید اتفاق بیفتد.
آکرمن در فیلم
همچون تماشاچیای بیطرف با دوربینی ثابت، زندگی یک زن خانهدار را به تصویر میکشد.
آشپزی کردن، ظرف شستن، سابیدن وان حمام. خرید کردن، سیبزمینی پوست کندن و چرخه تکراریای
که هرروز برای ژان و زنانی مانند او تکرار میشود. اما ژان از این تکرار هرروزه
خسته است. خستگی را میتوان در چهره سرد و بیتفاوت ژان دید. گویی در پشت این چهره
آرام، آتشفشانی مهیب پنهانشده است. در روز دوم غذای ژان میسوزد. موهایش را مثل
هرروز با دقت شانه نمیکند. در هنگام لباس پوشیدن فراموش میکند یکی از دکمههای
لباسش را ببندد و همه اینها برای تماشاچیای که قبلاً با دقت وسواس گونه ژان در
انجام کارهایش آشنا شده است، خبر از طغیان آتشفشان درون او را میدهد و نهایتاً اتفاق دور از انتظار و غیرقابلپیشبینی
آخر فیلم رقم میخورد.
در سکانس پایانی فیلم ژان را پشت میز اتاق پذیرایی میبینیم.
ژان در یکسوی قاب قرارگرفته است و ظرفی که پولهایش را در آن میگذارد، در سوی
دیگر. سکانسی طولانی با دوربینی ثابت بر روی چهره ژان که این بار آرامش و رضایتی
عمیق در آن موج میزند.