چندوقت پیش تصادفی از شبکه اونیکس فیلم "فصل کشتن"
رو دیدم. اونم نصفه نیمه. دوبله فیلم، دوبله تلویزیون ایران یا شبکه خانگی بود. و
جاهایی که سانسور شده بود رو با زبان اصلی بهش چسبونده بودند. فیلم رو کامل ندیدم
اما یه دیالوگ تکان دهنده داشت لااقل برای من که خیلی وقته از خودم سوال می پرسم
"دلیل این همه درد و رنجی" که آدما می کشند چیه؟ یه سری آدم بیگناه که
حتی خیلی هاشون تو معادلات این دنیای بی در و پیکر به حساب هم نمیاند. .. از
نیجریه گرفته تا سوریه و غزه و همین بغل گوشمون ایزدی ها و... بچه هایی که این روزا تو کمپ های
پناهنده ها، از سرما میلرزند. گرسنگی می کشند و می میرند.
یه جایی از فیلم کواک با بازی رابرت دنیرو که یه افسر بوده که تو جنگ بوسنی شرکت داشته از بنجامین با بازی جان تراولتا که یه
سرباز صرب بوده که تو جنگ بوسنی کلی جنایت کرده می پرسه: تو به خدا اعتقاد داری؟
بنجامین جواب میده: کی اهمیت میده؟
کواک می گه: من بهش اعتقاد دارم و معتقدم که وجود داره.
دلیلش رو هم بهت می گم: تو جنگ، سربازایی رو دیدم که مردم رو از خونه هاشون
می کشیدند بیرون. روشون بنزین می ریختند و آتیششون میزدند. به زن ها و دخترها
تجاوز می کردند. سر مردا رو از وسط با تبر باز می کردند و میزاشتندشون تو میدون تا
همون طوری جون بدند. اونجا بود که گفتم حتما باید خدایی وجود داشته باشه. چون بشر
به تنهایی نمی تونه از پس این همه شرارت بر بیاد!
این روزا که این همه جنایت و جنگ و کشت و کشتار آدمای بی
پناه رو تو دنیا می بینم. از سوریه گرفته تا نیجریه و غزه و.. مدام این جمله تو سرم چرخ میزنه که "پتانسیل شرارتی که درون ما آدما گذاشته شده چه قدر عظیمه و وقتی به فعل در میاد چه قدر می تونه ترسناک و
ویران کننده باشه. هیچ نیرویی هم جلودار این خوی وحشی نیست حتی
وجدان!
عکس از صفحه فیس بوک نفیسه کوهنورد خبرنگار بی بی سی از کمپ
آوارگان سوریه: با عنوان جنگ زده کوچولو