به تو سلام می کنم


به تو سلام می کنم
کنار تو می نشینم
و در خلوت ِ تو
شهر ِ بزرگ من بنا می شود!

                                       - احمد شاملو-

سعادت آباد




فیلم سعادت آباد مازیار میری را شاید بتوان در یک جمله خلاصه کرد: آدم ها از دور خوشبخت ترند.

یاسی(لیلا حاتمی) برای شب تولد شوهرش محسن (حامد بهداد) جشن کوچکی را تدارک دیده است و تعدادی از دوستان خانوادگی خود را برای این جشن دعوت کرده است. جشنی که قرار است بهانه ای باشد برای ترمیم روابط ترک خورده آنها. مهمان ها یک یه یک از راه می رسند. زوج های به ظاهر خوشبختی که در نگاه اول سعادتمند به نظر میآیند. اما هر چه از شب و از مهمانی می گذرد روابط پرتنش و رو به افولشان بیشتر از قبل نمایان می شود. علی( امیر آقایی) استاد دانشگاهی ست که مدام روابط و رفتارهای همسرش لاله ( مهناز افشار) را کنکاش می کند و آنها را زیر نظر دارد. لاله ای که برای رفتن به سفر کاری که فکر می کند می تواند زندگی کاری اش را متحول کند به دور از چشم شوهر خود جنین یک ماهه اش را سقط کرده است. بهرام ( حسین یاری) و تهمینه ( هنگامه قاضیانی) زن و شوهری که در آستانه جدایی هستند اما برای خراب نشدن مهمانی خود را خوشحال و خوشبخت نشان می دهند. و بالاخره محسن شوهر یاسی که نه به همسر خود وفادار است و نه برای دوستی و کمک بهرام حرمت. همه آنها در شروع مهمانی می خندند و مدام سعی در پنهان کردن رنج و دلواپسی های خود دارند. اما هرچه مهمانی پیش میرود گویی دستی نقاب های خوشبختی را کنار میزند و با آدم هایی روبرو میشویم که به شدت بیمار و مضطربند. لاله ای که از شوهرش کتک می خورد. تهمینه ای که به علاقه پنهانی بهرام به یاسی حسادت می ورزد و یاسی ای که به خیانت و دروغگویی شوهر خود پی می برد.

سعادت آباد، در حقیقت تصویر واقعی و تکان دهنده ای از تهران امروز و روابط پیچیده آدم های ساکن است که در ظاهر خوشبختند و بسیاری شان غرق در زرق و برق و زندگی های آنچنانی هستند اما در باطن با آدم های تنها و فروپاشیده ای روبرو هستیم که از خوشبختی فرسنگ ها فاصله دارند. مازیار میری در سعادت آباد با ظرافت به پیچیدگی روابط زن و مرد پرداخته است. و سعی در به تصویر کشیدن حقیقت زندگی بسیاری از زوج های امروزی و شهرنشین را دارد. زوج هایی که علیرغم محصور شدن در خانه های مدرن، ماشین های لوکس و گوشی های موبایل آنچنانی، در عصر معاصر  هر روز تنهاتر از قبلند.
سعادت آباد فیلم اجتماعی دیدنی ست و علیرغم آنکه اکثر سکانس های آن در لوکیشن محدود و فضای داخل خانه می گذرد اما ریتم خوبی دارد و تماشاگر را تا انتهای فیلم با خود همراه می سازد. آخرین ساخته مازیار میری را شاید بتوان به لحاظ پرداختن به مسئله دروغ و خیانت در روابط آدم ها مشابه با ساخته های اصغر فرهادی بخصوص دو فیلم " درباره الی" و "چهارشنبه سوری" او دانست اما "سعادت آباد " به لحاظ نوع پرداخت و پایان بندی و نبود تلخی گزنده مرسوم در فیلم های فرهادی، اثری متفاوت و  حتی قابل قبول تر از کارهای فرهادی ست.

جناب سروان با مرام!


امروز دوباره ریختند تو مجتمع مسکونی ما برای جمع کردن دیش های ماهواره. بعد یکی از همسایه هامون که یه خانم پیر و تنهایی هست رفته به مافوق اون مأمورایی که داشتند دیش ها رو جمع می کردند گفته: آخه جناب سروان، من پیرزن ِ تنها بدون ماهواره چی کار کنم؟ جناب سروان هم خیلی جدی برگشته به مامورای زیر دستش گفته: نمیخواد دیش ماهواره خونه این خانم رو جمع کنید. بقیه دیش ها رو جمع کنید و بیارید با خودتون پائین!.بعله، هنوز هم همچین جناب سروان های با انصاف و بامرامی پیدا میشه!

تفتیش عقیده ممنوع!


امروز آقائی از قوه قضائیه تماس گرفته بود و از خانم منشی شرکت مون سوال پرسیده که فلان آقا در این شرکت کار می کند یا نه و اینکه می خواهد یک سری سوال در ارتباط با او بپرسد.- یکی از مدیران شرکت در آزمون ورودی انتخاب کارشناس رسمی قوه قضائیه شرکت کرده بود و در این آزمون قبول شده و این که از قوه قضائیه برای تحقیق بیشتر تماس گرفته بودند.-  خانم منشی هم به اون آقا میگه که می تونند سوال هاشون رو از او بپرسند اما از اونجایی که لابد حرفهای یک خانم، برای قوه قضائیه نشین ها همچین سندیت نداره آقای تماس گیرنده به خانم منشی میگه که گوشی رو  به یکی از کارمندهای مرد وصل کنه چون می خواد چند تا سوال مردونه ازش بپرسه! خلاصه قرعه به نام آقای حسابدار میخوره و یه همچین سوال های مردونه ای در ارتباط با آقای مدیر پذیرفته شده در آزمون ورودی قوه قضائیه به عنوان کارشناس رسمی پرسیده میشه:

- آیا آقای فلانی نماز می خونند یا نه؟ شما تا به حال در شرکت و در محل کار دیدید که ایشون نماز بخونند؟
- آیا در مناسبت های مختلف لباس مشکی می پوشند و ریش می زارند یا نه؟
- آیا در مناسبتهای مختلف اهل خرجی دادن و برگزاری مراسم مذهبی هستند یا نه؟
- خانمشون چه پوششی دارند؟ (آقای حسابدار گفتند والا من یه بار خانم ایشون رو دیدم که اون موقع مانتو پوشیده بودند) آقای تماس گیرنده هم پرسیده اند چه نوع مانتوئی پوشیده بوده اند مانتوی معمولی یا نامتعارف؟
-  در انتخابات گذشته شرکت کرده اند؟  و به چه کسی رای داده اند؟ ( از اونجایی که آقای مدیر بسیار سبز و طرفدار اصلاحات می باشند آقای حسابدار گفتند والا اون موقع ایران نبودم و نمیدونم که در انتخابات به چه کسی رای داده اند؟)
و کلی سوالهای عجیب غریب دیگر که طفلی آقای حسابدار مانده بود در مقابل این تفتیش عقیده و سرکشی علنی در زندگی خصوصی دیگران، چه جواب هایی بدهد که هم خدا را خوش بیاد و هم آقای مدیر را. آخر هم آقای قوه قضائیه ای نشین گفتند که برای تحقیق بیشتر حتمن در شرکت حضور به هم خواهند رساند!
از صبح هم ما کارمندان برای آقای مدیر دست گرفته ایم که اگر در تحقیق تلفنی همچین سوالهای شخصی را پرسیده اند دیگر خدا آخر و عاقبت مصاحبه و تحقیق حضوری را برای آقای مدیر به خیر کند که حکمن کار به طرح سوالهای آنچنانی و بسیار خصوصی تر هم خواهد رسید.