بیست و یک روز بعد



مادر: بابای خدا بیامرزت انقدر از یه آرزو می‌گفت و می‌گفت تا خسته می‌شد و می‌رفت سراغ یه آرزوی دیگه
پسربچه: نمی‌رفت سراغ یه آرزوی دیگه. می‌رفت سراغ یه آرزوی ارزون تر.آرزوها هم پولی شدند.

«بیست و یک روز بعد» اولین ساخته محمدرضا خردمندان داستان زندگی پسر نوجوانی است که آرزوهای بزرگی در سر دارد. آرزوی فیلمساز شدن و مشهور شدن. پسربچه‌ای که در ذهنش سناریو فیلمش را هم نوشته است و برای ساختن آن تلاش می‌کند. اما دست زندگی او را با واقعیت بزرگتری روبرو می‌کند. واقعیتی که پسرک را یک شبِ از دنیای کودکی به دنیای بزرگسالی هل می‌دهد.

بیست و یک روز بعد فیلم خوب و خوش ساختی است. فیلمی که فیلمنامه خوبی دارد. قصه‌ای که اگرچه جدید نیست اما خردمندان با پرداخت متفاوت به آن، آنهم از نگاه یک پسربچه به آن سر و شکل جدیدی داده است. بازی بازیگران نوجوان فیلم خیره کننده است. مهدی قربانی که قبلا در ابد و یک روز درخشیده بود؛ این بار در بیست و یک روز بعد در نقش اول یک فیلم و قهرمان آن، حضور درخشانی داشته است. فیلم ریتم خوبی دارد و از همه مهم‌تر اینکه خردمندان برای فیلمش پایان‌بندی درست و هوشمندانه‌ای را انتخاب کرده است. پایان‌بندی‌ای که نه تنها پسربچه قصه را که تمامی تماشاگران فیلم را در بهت فرو می‌برد. سیلی حقیقت تلخ دنیای واقعی که کودکان نیز از آن در امان نمی‌مانند در انتهای فیلم چنان بر صورت تماشاگران می‌نشیند که تا تمام شدن تیتراژ انتهایی فیلم مبهوت بر صندلی‌های سینما باقی می‌مانند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر