دولت امید آمد




دیشب میان هیاهو و شنیدن صدای خنده های از ته دل مردمی که چندسالی بود که دیگر این طور نمی خندیدند. و بذر امیدی که انگار دستی به سطح شهر پاشیده بود؛ بغضی مدام گلویم را می فشرد و چشمانم با پرده اشکی که مدام میامد و سد می کرد راه تماشای مردمی که دوباره ما شده بودند، تار می گشت.

دیشب باوجود آنهمه جمعیتی که آمده بودند و جمعیتی که از هر طرف شهر دسته دسته می پیوستند به خیل مردمی که به امید تغییر و اصلاح اوضاع دوباره دست به دست هم داده بودند؛ مدام چهره و اسامی یارانی که سال هشتاد و هشت بودند اما در جشن پیروزی نود و دو  نبودند و جایشان خالی بود، بر ذهن و فکر و زبانم جاری می گشت. چه سهراب ها و نداهایی که این روزها میهمان خاکند. چه آنها که پشت میله های زندان بهار آزادی را چشم انتظارند و چه پرستو هایی که در غربت منتظرند تا با کوچ دسته جمعی دوباره به آسمان مام وطن برگردند. دیشب فریادهای خفته  چندساله مان را فریاد کردم. بلند و رسا. رساتر از همیشه. نهال نورس امیدی که بذرش را چهارسال پیش کاشته بودید، این روزها جوانه زده است. دیشب جای همگی تان سبز بود. سبز.
عکس از اینجا

رای می دهم



شاید اغراق نباشد اگر بگوئیم در هشت ساله گذشته و  با روی کارآمدن دولت احمدی نژاد که نماینده طیف فکری مشخصی است؛ زنان بیشترین لطمه و صدمه را چه به لحاظ اقتصادی که به دلیل سیاست های نادرست اقتصادی به تمامی اقشار جامعه در این سالها تحمیل شد و چه به لحاظ اجتماعی که با تصمیم گیری ها و قانوگذاری هایی که بسیاری شان مبنایی تبعیض آمیز داشتند، دیده اند. علیرغم آن که در قانون اساسی کشور حق آموزش برابر برای همگان به رسمیت شناخته است، در هشت ساله گذشته زنان به طرق و با ترفندهای مختلف از حضور در دانشگاه ها و محافل علمی و فرهنگی کشور به تدریج حذف گردیده اند.  بنا بر گزارش های منتشر شده، در سال تحصیلی 1391-92 زنان از تحصیل دولتی و رایگان در 14 رشته دانشگاهی به طور کامل محروم شده‌اند  و در 241 رشته شامل 92 رشته تجربی، 47 رشته ریاضی، 53 رشته انسانی، 12 رشته زبان های خارجی و 23 رشته هنر محدودیت‌های  جدی بر سر ورود آن ها به دانشگاه ها گذاشته شده است.[1]  در این دوره تفکیک جنسیتی و زنانه- مردانه کردن جامعه بیش از گذشته به مرحله اجرا گذاشته شد. دامن زدن به اشتغال نابرابر و سوق دادن زنان به شغل های دون و کم منزلت نیز از دیگر سیاست های به کار گرفته شده در دولت فعلی است. در طرح شکست خورده دورکاری، زنان اولین گروهی بودند که به بهانه پاسداشت خانواده، خانه نشین گشتند. طرح اصلاح قانون گذرنامه که به موجب آن زنان درحد کودکانی صغیر که در همه سنین نیازمند به قیومیت و سرپرستی مردان پانین آورده شدند، نیز از جمله طرح های پیشنهادی دولت دهم برای محدودیت هرچه بیشتر زنان بود. طرحی که خوشبختانه به علت اعتراضات صورت گرفته نسبت به آن بی نتیجه ماند و سرانجام دولت و مجلس نشین ها را مجبور به عقب نشینی کرد. تمام طرح ها و قوانین تبعیض آمیز مطرح شده در دولتی اتفاق افتاد که حداقل در زمان پیش از انتخابات و طرح شعارهای انتخاباتی اش به منظور جمع کردن آراء  بیشتر، سخن از اعتقاد به برابری زنان و مردان می گفت. 

اما در این دوره از انتخابات زنان با پدیده عجیب و غریب و نوظهوری چون سعید جلیلی روبرو گشته اند. پدیده ای که حتی در تبلیغات اتخاباتی اش هم ابایی از ممانعت و ممنوعیت ورود و حضور زنان به نشست های انتخاباتی اش ندارد. و در مناظرات انتخاباتی و جلوی چشم میلیون ها بیینده هویت فردی زنان را به زیر سوال می برد و آن را تنها در کلیتی به نام خانواده و تحت عنوان مادر، به رسمیت می شناسد.

من به عنوان یک زن- زنی که به برابری زنان و مردان در همه عرصه ها معتقد است و این برابری را همواره و به طرق مختلف مطالبه کرده و می کند؛ فردا جدا از ساختار و ساز و کار انتخاباتی کشور که به آن نقدی جدی دارم در انتخابات ریاست جمهوری به امید جلوگیری از تبعیض و ظلم هرچه بیشتر به زنان سرزمینم به عنوان نیمی از جمعیت فعال کشور که سالهاست به طرق مختلف حقوق به حقه شان نادیده گرفته میشوند،  شرکت خواهم کرد و به نامزد ریاست جمهوری رای خواهم داد که کمترین زاویه را با مطالبات به حق زنان داشته است. 

[1] -www.daneshjoonews.com/node/9179